باسلام عرض شد که بنی عباس بلافاصله بعد از روی کار آمدن ، شروع کردند رقیبان خودشان و همانهایی که باعث شده بودند ، بنی‌عباس روی کار بیایند را کنار زده و یا به قتل برسانند. این دقیقا همان پیش‌بینی بود که امام صادق ع داشت و به بنی‌الحسن ع سفارش کرد که در قیام بنی‌عباس برعلیه بنی‌امیه شرکت نکنند. اما بنی‌الحسن ع گوش نکردند و نتیجه را هم دیدند. ابوسلمه خلّال را هم که می‌خواست اهل‌بیت را به خلافت برساند بوسیله ابومسلم خراسانی از سر راه برداشتند . حالا دیگر نوبت به خود ابومسلم بود که به قتل برسد . ابومسلم با استفاده از ارادت خراسانیان به یحیی بن زید ، آنها را برعلیه حاکم اموی خراسان شورانده بود و کم‌کم بر همه ایران مسلط شده بود و لشکر بزرگی از ایرانیان فراهم کرده و به کمک سفّاح فرستاده بود تا بر مروان حمار غلبه کند. حالا سال ۱۳۷ است و منصور عباسی به خلافت رسیده . همان که در تاریخ به منصور دوانیقی معروف شد. در مورد اینکه چرا منصور دستور قتل ابومسلم را صادر کرد ۳ تا نظریه هست. یکی اینکه ابومسلم برای امام صادق ع نامه نوشته و گفته بود که لشکریان من که همه از ایران هستند در اختیار توست. منتظر فرمانت هستیم. امام صادق ع هم اصلا جواب او را نداده بود چرا که می‌دانست اینها همه خدعه است و ابومسلم خودش در بیعت منصور است. خلاصه اینکه خبر این نامه‌نگاری به منصور رسید و به فکر قتل او افتاد. دیگر اینکه می‌گویند ابومسلم میخواست یک دولت به مرکزیت خراسان در ایران راه بیندازد و آن را از دولت بنی‌عباس جدا کند و به اصطلاح اعلام استقلال کند. منصور هم متوجه شد و او را سربه‌نیست کرد. علت دیگر که گفته‌اند ، اختلاف بین ابومسلم و منصور بر سر ابوسلمه است. می‌گویند که ابومسلم ، بعد از قتل ابوسلمه ، پشیمان شد و به منصور بدبین شد و متوجه شد که عنقریب ، منصور همین بلا را هم بر سر او می‌آورد و لذا به فکر شورش برعلیه منصور افتاد و در نهایت به قتل رسید. خب ، حالا روش قتل او چگونه بود؟ منصور ، او را برای کاری به کوفه فراخواند. بعد از آن طی حکمی او را والی شام کرد و هدف او این بود که در بین راه او را به قتل برساند. ابومسلم فهمید که کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است لذا از پذیرش حکم امارت شام خودداری کرد و گفت که من والی خراسان هستم و باید زودتر به خراسان بروم و سریع از کاخ خارج شد. ابومسلم چند پیک برای برگرداندن او فرستاد و ابومسلم ، مقاومت کرد. در نهایت منصور خودش حرکت کرد و در مدائن به او رسید و گروهی را به دستگیری ابومسلم فرستاد و به در نهایت او را به قتل رساند. منصور ، همراهان ایرانی ابومسلم را هم با پول خرید و یک حاکم عرب برای خراسان فرستاد و خیلی از بزرگان ایرانی را به بغداد آورد و در امور دیوانی به کار گرفت. بعد از آن، امور دیوانی از زمان منصور تا سالهای سال در اختیار ایرانیان بود. البته اینطور هم نبود که ایرانی‌ها در قبال قتل ابومسلم و ابوسلمه ، ساکت بنشینند. بعد از قتل او چندین شورش در ایران رخ داد که تا سالها طول کشید . به عبارت دیگر شورش‌هایی که تا حدود ۵۰ سال در ایران رخ داد همه به انتقام قتل این دو بود از جمله قیام سنباد که دوست ابومسلم بود و قیام اسحاق تُرک و قیام استادسیس و قیام المقنّع و قیام بابک خرمدین. اینها را انشالله بعدا توضیح خواهم داد. خب ، برخورد بعدی منصور با اهلبیت و امام صادق ع و چند نفر افراد متفرقه از جمله عبدالله ابن مقفّع بود که انشالله در قسمت بعدی عرض میکنم. @tarikhbekhanim