باسلام مطلب بعدی در مورد هارون الرشید ، داستان وزیران اوست. هارون در ابتدا از خاندان برمک ، برای خودش وزیر انتخاب کرد. قبلا عرض کردم که اولین کسی از این خاندان که وارد در کار سیاست شد ، خالد بن برمک بود که در دستگاه امویان یعنی مروان حمار ، راه یافت و مخفیانه برای عباسیان کار می‌کرد تا اینکه امویان برافتادند و عباسیان بر سر کار آمدند و این خالدخان مدتی وزیر منصور شد و مدتی از فرماندهان ارشد او. خالد از نسل پادشاهان قدیم ایرانی بود و پدر او قباد نام داشت که زرتشتی بود و معروف به برمک. برمک به معنای رییس و محافظ آتشکده است. خالد در دوره مهدی هم از سران دستگاه خلافت بود و در طی همان یکسال خلافت هادی ، فوت کرد. پسرش یحیی بن خالد ، در دوره هارون اولین وزیر هارون شد. یک مقدار بسیار زیادی از موفقیت‌های هارون که گفتیم مقتدرترین خلیفه عباسی باشد ، مدیون این یحیی است. این آقا بسیاری از مناصب دولتی را بین برادران ، پسران و اقوامش ، توزیع کرد و تقریبا تمام ارکان حکومت را در دست گرفت و الحق ، این خاندان ، حکومت رابه بهترین وجه ممکن اداره میکردند. به طوری که نقش هارون ، تشریفاتی شده بود. دربار هارون تقریبا ایرانی شده و زبان ایرانی به سرعت گسترش می‌یافت. توسعه بیت‌الحکمه و تاسیس دالترجمه و تشویق دانشمندان و مترجمان ، کار این خاندان بود. یحیی ، اتابک بود. یعنی چه ؟ یعنی وقتی هارون کودک بود این آقا معلم هارون بود و لذا بعدها ، هارون او را به وزارت انتخاب کرد. یک بار هم هادی ، تصمیم گرفت که هارون را از ولایت‌عهدی خلع کند و پسر خودش را ولیعهد کند که یحیی، مانع شد و از این طریق باز هم به هارون خدمت کرد. یحیی ، خودش هم یک پسر به نام فضل داشت که معلم امین ، پسر هارون شد. این فضل ، معاون پدرش هم بود یعنی پدرش که وزیر بود ، این فضل را معاون خودش کرده بود و لذا به او ، وزیر کوچک هم میگفتند. یکی دیگر از پسران یحیی ، جعفر بود که به اصطلاح وزیردربار و تشریفات بود . خلاصه اینکه حدود ۲۵ منصب و مقام مهم دولتی به دست ۲۵ نفر از خاندان برمک بود. اما بالاخره سقوط این خاندان با آن همه ثروت و مکنت ، هم آغاز شد و یکی از اعجاب‌انگیزترین وقایع تاریخ ، اتفاق افتاد. چند عامل باعث سقوط اینها شد. یکی اینکه امرا ، حاکمان ایالات و سفرای کشورهای دیگر ، عادت کرده بودند فقط با برمکیان در ارتباط باشند و عملا جلو چشم هارون ، با آنها حرف می‌زدند و به هارون اعتنا نمی‌کردند. این مسئله خشم هارون را برانگیخته بود. دیگر اینکه چند شورش در ایران و نقاط دیگر رخ داد که بدخواهان ، این شورش‌ها را به خاندان برمک نسبت دادند و البته در بعضی از آنها ردپای برمکیان هم پیدا شد. مسئله دیگر رقابت بین اعراب و ایرانیان بود. وقتی اعراب دیدند که ایرانی‌ها تمام مناصب مهم دولتی را گرفته و اعراب را به حاشیه رانده‌اند ، برآن شدند که به حکومت برامکه خاتمه دهند و موفق هم شدند. هارون مدتها با خودش بر سر این مسئله کلنجار رفت تا اینکه بالاخره در ابتدای سال ۱۸۷ ارتباط عباسه ، خواهر هارون با جعفر بن یحیی را بهانه کرد و او را به جوخه اعدام سپرد. بعد از آن هم تمام برامکه را در مدت زمان کوتاهی ، قلع و قمع نمود و حتی بسیاری از کودکان و خردسالان این خاندان را هم به قتل رسانید. بلافاصله بعد از قتل برمکیان، آثار زوال در حکومت هارون آشکار و خودش هم از این کار پشیمان شد اما دیگر سودی نداشت. در ادبیات فارسی و عربی داستانهای زیاد و عبرت‌آمیزی در مورد شوکت و عظمت و بعد هم سقوط برمکیان گفته شده. بنده خودم از شدت علاقه‌ای که به این داستان داشتم ، قسمت‌هایی از داستان برامکه که در تاریخ بیهقی آمده بود را حفظ کرده بودم😁 (حالا اگر تعریف از خود نباشد) القصه ، بعد از یحیی که وزیر هارون بود ، دشمن درجه یک او ، یعنی فضل بن ربیع ، وزیر شد. کار اصلی این آقا ، هم در دوران منصور و هم مهدی و هم هارون ، زیرآب زنی بود. داستانهای زیادی از او در تاریخ آمده و ایشون نماد کامل زیرآب زنی و تلاش برای قتل دیگران است. این آقا از عوامل اصلی عزل و قتل یحیی و سایر برمکیان شمرده شده ولی بنده خودم علت اصلی نسل‌کشی برامکه را ظلمی میدانم که اینها در حق امام موسی کاظم ع کردند و سعایتهای برمکیان در حق امام ع ، باعث شد ایشان چندین بار به زندان بیفتد که توضیح خواهم داد. یکی از کسانی که از او به عنوان وزیر هارون نام برده شده ، علی بن یقطین کوفی است. این آقا شیعه و بسیار دانشمند و از شاگردان امام صادق ع و امام موسی کاظم ع بوده و با تلاش خودش از مراحل پایین شروع کرد تا به وزارت رسید.