.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مدح_و_منقبت #مرثیه
استاد
#غلامرضا_سازگار ✍
سلام ای ذکر خاص حق ثنایت
درود ای گفته احمد من فدایت
تو فرقانی تو یاسینی تو طاها
تو زهرائی تو زهرائی تو زهرا
تو حبل محکم حبل المتینی
امید رحمة للعالمینی
تو بسم الله سماواتت کتابند
تو خورشیدی و عالم آفتابن
ملک موج لطیفی از نگاهت
فلک گردی حقیر از خاک راهت
حیات عشق از خون حسینت
بلندی خاک بوس زینبینت
نیایش سائل بیت گِلینت
دعا را سجده بر خاک جبینت
امامان آبرومند جلالت
امیرمؤمنان محو کلامت
محمّد عاشق راز و نیازت
خدا فخریّه دارد بر نمازت
ضمیر خلق، در آئینۀ تو
بهشت قرب احمد سینه تو
ملک یا حور یا آدم چه هستی
خدا داند خدا داند که هستی
جهان از رازها بس پرده انداخت
سر موئی تو را نشناخت نشناخت
تو سرّ ناشناس انبیائی
تو آن عبدی که سر تا پا خدائی
تو استاد و جهان دانشگه توست
تو قرآن و علی بسم الّه توست
الا ای مام باب آفرینش
همه ذریهات ارباب بینش
تمام آفرینش پای بستت
محمّد خم شد و بوسید دستت
خدا را طلعتت آئینۀ رو
نبی را روح مابین دو پهلو
گنهکاران چو رو در محشر آرند
همه چشم شفاعت بر تو دارند
به جز باب عنایات دری نیست
تو گرنائی به محشر محشری نیست
اگر گیرد کسی از خلق، دستی
تو هستی و تو هستی و تو هستی
به محشر ناقهات چون پا گذارد
برات عفو از هر سو ببارد
همه حوران به استقبال خیزند
برات عفو پیش پات ریزند
شود تا نازنین قلب تو خورسند
ببخشند و ببخشند و ببخشند
ز محشر بر فراز چرخ گَردون
ندا خیزد که این الفاطمیون
چنان گرد که از فرمان دادار
بگردد عفو دنبال گهنکار
به پویند و به پویند و به پویند
بگردند و گنهکاری نجویند
بهشت خویش را تا درگشاید
خدا را خود شفیعی چون تو باید
تو سر تا پا بهشت مصطفائی
تو جانان علی مرتضائی
سرایت جنّت، ای خاکم به دیده
بهشت و شعلۀ آتش که دیده؟
که دیده باغ جنت بر فروزد
که دیده حور در اتش بسوزد
چه گویم با که گویم منطقم لال
که قرآن شد به بیت وحی پامال
چه نیکو با تو همدردی نمودند
که با آتش در بیتت گشودند
عدو حق ذوی القربی ادا کرد
زقرآن قل هو الله را جدا کرد
امیر مؤمنان جان داد آن روز
که پشت در زدی فریاد جان سوز
چو مولا یافت پهلوی تو خستند
بگفتا آه رکنم را شکستند
در اینجا بسته نطق «میثم» تواست
سخن کوچک تر از شرح غم تواست
📚 نخل میثم
.