«فروشی» دختربا موهای پریشان از در بازار بیرون زد و چراغ قرمز را رد کرد.دستفروش آب پاشید روی دسته تربچه های قرمزو ریحان های سبز و بنفشِ روی گاری و داد زد: _بدو بدو خانوم، آقا، تر و تازه حراجش کردم. طیبه فرید دلنوشته های طیبه فرید https://eitaa.com/tayebefarid https://instagram.com/baghchekman?utm_medium=copy_link