📢📢 تهدید دانشجو به خودکشی از استاد محسن میوه چی در طول دوران کاری، گاهی در موقعیت¬های ویژه¬ای قرار می¬گیریم که نامتعارف بوده و تصمیم گیری در این شرایط ممکن است مسئولیت¬ و تبعات بعدی هم داشته باشد. در این موقعیت¬های نادر، تصمیم ما بیشتر تابع ویژگی¬های فردی خودمان است. انتقال این تجربیات و نتایج آن تصمیم، می¬تواند برای دیگر همکاران مفید باشد. حدود چهل و اندی سال داشتم و اواسط دوران کاری¬ام در دانشگاه بود. آن ترم درس مدارهای مخابراتی را که تخصصی و مختص دانشجویان ترم آخر دوره کارشناسی است، ارائه می¬کردم. ترم این درس همزمان با آماده شدن دانشجویان برای شرکت در کنکور کارشناسی ارشد بود و به منظور مرور درس¬های دوره کارشناسی، گاهی دانشجویان در کلاسهای آن ترم غیبت داشتند و من هم روی این مورد حساس نبودم. آقای (ج) یکی از دانشجویان این درس بود که در بیشتر کلاس ها غایب بوده و تکالیف را هم تحویل نمی¬داد. در امتحان میان¬ترم شرکت کرده بود، اما نمره خوبی نگرفته بود و در امتحان پایان¬ترم هم نمره¬اش خیلی پایین بود و با این حساب نمره ردی گرفت. در طول آن ترم ضمن صحبت با یکی از همکاران در گروه که جوان¬تر بوده و سابقه کار کمتری داشت، متوجه شدم که آقای (ج) با این همکارم هم یک درس دارد. پس از اعلام نمرات مدار مخابراتی، از همکارم که تاریخ امتحانش چند روز قبل از من بود، پرسیدم که آقای (ج) در آن درس چه کرده؟ همکارم گفت که به دلایلی به او نمره قبولی داده و توضیح بیشتری نداد. در فرجه اعتراض به نمره، در محل مرکز تحقیقات در زیر زمین ساختمان کتابخانه مرکزی مشغول کار بودم که آقای (ج) با حالتی غیر عادی و عصبی وارد شد و گفت که من این ترم فقط دو درس داشتم تا فارغ¬التحصیل شوم. در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کرده و قبول هم شده¬ام و باید حتماً این ترم فارغ شوم والا قبولی¬ام از بین می¬رود. و اضافه کرد که من و برادرم دوقلو هستیم و خانواده همیشه سرکوفت برادرم را به من می¬زنند. برادرم در کنکور کارشناسی ارشد قبول شده و من هم قبول شده¬ام و در انتها اضافه کرد، همکار شما شرایط مرا درک کرده و به من نمره قبولی داد. اگر این ترم فارغ التحصیل نشوم و نتوانم ثبت نام کنم، خودکشی می¬کنم و شما مقصرید. با خونسردی گفتم با چه چیزی می¬خواهی خودت را بکشی؟ با دار؟ با قرص؟ از بلندی پرت کنی؟ با گاز؟ و یا با چیز دیگر؟ در این راستا چه کمکی از من بر می¬آید؟ اصلا می خواهی الان برویم طبقه ششم، پیش رئیس دانشگاه و مشکل¬ات را بگویی؟ دیدم برگشت که برود. وقتی به پای پله¬ها رسید، گفتم: ضوابطی برای نمره وجود دارد و من مسئول اجرای این ضوابط هستم نه مشکلات دیگر. اما با توجه به آنکه ترم آخری هستی، راه اینکار، گرفتن مجدد این درس به صورت معرفی به استاد برای تابستان و خواندن درس و امتحان دادن و گرفتن نمره قبولی در برگه است. و اضافه کردم که اداره آموزش هم معمولاً موافقت می¬کند. چند روز بعد، آقای (ج) برای امضای برگه معرفی به استاد مراجعه کرد و حالش هم بر خلاف دفعه قبل، کاملاً عادی بود. پس از امضا به او گفتم: بعد از مطالعه کافی وقتی احساس آمادگی کردید، برای امتحان مراجعه کنید. خلاصه آنکه بعد از 4 بار مطالعه و 4 بار امتحان دادن، توانست حداقل نمره قبولی را بگیرد. جالب¬تر آنکه پس از گرفتن نمره قبولی گفت: اگر می¬دانستم اینقدر دردسر دارد، شرکت در کلاس ها¬ی ترم خیلی راحت¬تر بود. این واقعه می¬توانست طور دیگری هم پیش برود. من هم به دلیل نگرانی از عواقب این تهدید، می¬توانستم مشابه همکارم¬ از همان ابتدا نمره قبولی را بدهم اما در این حالت و پس از بازگو کردن شرح ماوقع توسط این دانشجو برای دیگر دانشجویان، امکان تکرار و افزایش این گونه تهدیدها بیشتر می¬شد. با راهی که طبق ضوابط پیش پای او گذاشتم، هم ضوابط نادیده گرفته¬ نشد و هم با توجه به تعداد دفعات رفت و آمد و امتحان دادن¬ها، جاذبه استفاده از این روش برای دیگر دانشجویان از بین رفت. https://eitaa.com/TDCcenter