مقاله 📃 ادامه.... هسته برخورد کلام و جامعه نخستین سویه های کلام اجتماعی به هیچ وجه از ابلاغ نبوی جدا نیست. نظام اجتماعی مکه متأثر از تلاقی شریعت ابراهیمی با چند خدایی های بابلی، لیدی و تمدن های سابق بود. خدای مکه الله قادر متعال ابراهیم و اسماعیل بود. شرافت مکه نیز از محل خانه خدا و حج ابراهیمی می آمد. اما مکه به تاثیر از همان شرک های سابق فرشتگان خداوند را تا مقام ربّ النوع و دخیل در تکوین بالا می برد. با ها نماد خدا در قبیله و فرشتگان او در اداره امور عالم بودند. از این نظر آن ها خود را موحد می دانستند ولی شراکت در ربوبیت، موجب تحریف آیین حنیف خلیل الله علیه السلام می شد. وضعیت قانونی قریش پیشینه‌ای ابراهیمی و ساختاری عرفی داشت. مدیریت حج، بازرگانی، مدیریت و حل اختلافات قبایل مکه، امنیت عمومی و روابط خارجی عموما یا از رسوم بجا مانده از دوران حضرت ابراهیم بود و یا به صورت توافقی میان مردم قرار داد می شد. شورایی از بزرگان قبایل بر اساس این اصول اعراب درباره مسائل مهم چاره اندیشی می کردند و یا قانون تصویب می کردند. در زمان پیامبر دار الندوه تمرکز گرا شده ترین شکل حکومت شورایی دولت_ شهر مکه بود. در این سال‌ها تلاش هایی برای ارتقای سطح مدنی مکه توسط اشخاص مختلف شده بود. از زمان قصی بن کلاب ریاست شورای مکه بدست مستعربه افتاد. قصی جد اعلای پیامبر بود. این نفوذ تا زمان عبدالمطلب ادامه داشت. عبدالمطلب آخرین تلاش اصلاح مدنی در مکه پیش از پیامبر را انجام داد. او اصول ابراهیمی چون حد زنا، سرقت، سقایت حج و غیره را به شکل قوانینی درآورد که تا زمان پیامبر مقبول اهل مکه و شخص نبی بود. بعد از عبدالمطلب مکه دچار خلأ جانشینی شخص کاریزماتیک شد. رهبر بعدی یعنی ابوطالب اگر چه عضو محترم و قدرتمندی در میان روسای قبایل بود اما توان پدر را در فرونشاندن قبایل نداشت. مسئله بنی هاشم که از زمان عبدالمطلب شروع شد نفوذ آرام بنی عبد الشمس و امویان بود. بنی امیه در زمان عبدالمطلب کار زیادی از پیش نبرد اما در بازرگانی بسیار پیش رفت. اما بعد از عبدالمطلب عملاً روز به روز قدرت به این خانواده انتقال می یافت. دیگر عمو های پیامبر چون عباس، اباالحکم و ابولهب نیز اگر چه از بنی هاشم بودند ولی با تمرد از ابوطالب، با چند پاره کردن بنی هاشم به صف بنی امیه گرویدند. ابوسفیان نیز توانسته بود در بنی امیه و اهالی مکه چهره خوبی از خود بسازد. چهره ای که بعد از جنگ بدر با حذف رقبای هاشمی و اموی به ریاست مطلق مکه شناخته شد. نهضت پیامبر در چهل عام الفیل وجهه ای اعتقادی_ سیاسی در چند محور کلان داشت. نخست پیامبر با اصلاح آموزه توحید به شکل سلف ابراهیمی اش نظام اعتقادی مکه را به چالش کشید. با سست شدن آموزه های مکه یعنی الهیاتی که قدرت سیاسی مکه را پشتیبانی می کرد؛ مشروعیت شورای بزرگان شهر نیز متزلزل می شد. پیامبر نذورات به بت ها، برده داری و نژاد پرستی غلیظ قریش را باطل و حاکمیت الله را جایگزین آن می دانست. پیامبر عقاید پدران و قبیله گروی را نیز بی اساس می پنداشت و در عوض عاملیت فرد در ساز و کار ایمان را فارق از هر وابستگی ژنتیکی مهم می شمرد. دیگر آنکه وضعیت جنسی مکه که بعد از دوره اقتدار عبدالمطلب بی ضابطه تر از ادوار گذشته شده بود را نیز مغبوض خدا شمرد. پیامبر سازگار زنانه در جامعه را مستقل از مرد تعریف می کرد. ایشان قائل به مدیریت روابط در امر جنسی بود. امر جنسی باید در چند مرحله شخص فرد را آرام و ارضای روحی می کرد، روابط میان فردی زن و مرد را به انس و نزدیکی می رساند و در جامعه نیز نیروی انسانی را تولید می کرد. از این نظر خانواده در اسلام مبتنی بر قراردادی حقوقی شکل گرفته و به عنوان نهاد تعریف می شد. در تمامی این موارد توحید، اصل و آموزه اساسی دین جدید و فرم نوین عربستان بود. (۵) @enegasht_ir @theologyofreform_ir