مقاله📃 ادامه..... شکل گیری نهاد سیاسی شیعه گفتیم که الهیات اصلاح سامانه کلامی ناظر بر فرهنگ است. وجه تفکیک آن از الهیات سیاسی نیز همین تولید نرم افزاری برای بقای جامعه توحیدی در مقابل مبارزه برای ساخت چنین جامعه ای است. اما شیعه که در عصر غیبت انزوای بیش از پیش می یابد چگونه می تواند در عصر امروز دارای ساخت سیاسی مجزا و فرهنگ عمومی باشد؟ پاسخ به سوال بالا در عدم یکسان انگاری مطالعه ادوار فقاهت شیعه است. به طور خلاصه شیعه دوازده امامی اقلیتی به لحاظ علمی قدرتمند شناخته شده بود. بسیاری از دانشمندان عصر ایرانی شیعه بودند. دستگاه خلافت نیز در بسیاری از مواقع دست به دامان همین اقلیت متنفذ می شد. اما دوران پسا مغولی در ایران و جهان اسلام همراه با ضربه های بزرگش زمینه خوبی برای نمو تشیع فراهم آورد. مغول‌ها اگرچه هویت ویرانگری داشتند اما ضعف الهیاتی شان، آنها را جذب فرهنگ‌هایی کرد که وارد آن شده بودند. این امپراتوری تمام آسیا تا قلب اروپا را گرفته بود اما در عرض چند دهه این حکومت‌ها نه تنها ضعیف و از هم جدا، بلکه جذب بوم تحت اشغال خود شدند. هلاکو به مسلمانان تمایل پیدا کرد؛ غازان خان مسلمان شد و جانشین های او از محمد خدابنده به بعد تمام شیعه شدند. روند تشیع مغول نیز دست پرورده استاد و شاگرد یعنی خواجه نصیر علامه حلی بود. غلبه تشیع ریشه های سلطنت فراگیر صفویه به بعد را به گونه پردازش کرد که عالمان شیعه از سمت شهروندان مفید در صفویه به دیوان سالار و در قاجار و پهلوی حکومت سایه مقابل حکومت رسمی شدند. این امر در اواخر پهلوی حکومت دینی در بافت مدرن را جایگزین سلطنت مشروطه سکولار کرد. از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی امام خمینی نخستین فقیه شیعه بود که حکومتی با نهاد های تنظیم گر فقه بافت را با رأی مردمی پای ریزی کرد. ایده مردم سالاری دینی در چهارچوب جمهوری اسلامی همان ساخت سیاسی مجزا با ضمانت فرهنگ عمومی در جغرافیای ایران است. اصول الهیات اصلاح اصلاح فرایندی برای تداوم یک جهان اجتماعی با برون رفت از بحران ها و چالش هاست. اصلاح اجتماعی در اسلام در کنار سوی بالا به پایین (حاکمیتی) سوی پایین به بالا (حوزه عمومی) نیز دارد. حال وظیفه دستگاه الهیاتی انتظام مفهومی برای عقل مسلمان آگاهی است که می خواهد فرایند اصلاح را محقق کند. بنابراین این الهیات مبتنی بر آگاهی به اصلاح و انگیزه بخشی موافق این آگاهی، فرصت سازی و اقدام معطوف به آگاهی مذکور به ظهور در متن خارج می انجامد. اما فرض در کیفیت آگاهی بر اساس این اصول است: توحید در تمام شئون، تفسیر آدم و عالم و تغییر آن معطوف به غایت فهم شده از آن تفسیر، تقدم اندیشه بر عمل، ربوبیت تامه خداوند در خلقت و احاطه وی بر تمام هستی، شریان عدالت الهی در نظام احسن آفرینش و غلبه نهایی خیر بر شر، تحقق عدالت توسط انسان توحیدی در جهت غایت انسانی علیه ظلم، آرمان ولایت الهی و حکومت صالحان (معصومین روات نائب از ایشان)، نجات انسان در بستر توحید در امر سیاسی، گناه پنداری ظلم فردی تا شئون سیاسی_ اجتماعی و ساختار های سرکوب گر بر آمده از آن، اطلاق دین در نسبتش با سیاست و تعریف سیاست در امتداد حیات دینی، تقوا محوری در ارزش گذاری انسان و نفی هرگونه سیستم طبقاتی و جنسیتی برساخته سوداگران، تحدید رفتار های انسانی در دایره حقوق و تکالیف الهی با فهم نسبت دو سویه انسان و پروردگار. این فروض بر ساخت نظری در خوانش اصلاحی از الهیات و کلام در ادامه خداشناسی شیعی است. (۱۱) @enegasht_ir @theologyofreform_ir