🔻 قسمت دهم، فصل دوم 🚨 حسین حاج فرج الله دبّاغ ملقب به عبدالكريم سروش ⭕️ از حضور جدّی در انقلاب فرهنگی تا نقد آن: 🔻 البته سروش به این اکتفا نکرد و در ادامه به حمله به برخی شخصیت‌های سیاسی که دیروز با آن ها همراه بود پرداخت. از جمله آنها می‌توان به صادق زیبا کلام، محمدعلی نجفی، و ... اشاره کرد وی گفت: «مايلم يادآوري كنم كه وزير علوم هم آن زمان عضو شورای انقلاب فرهنگي بود. ابتدا دكتر عارفی و بعد به مدت طولانی آقای دكتر نجفی و از قضا مسؤل تصفيه‌های وزارت علوم بود. وقتی من آخرين بار از وزارت علوم پرسيدم، آنها در گزارشی محرمانه به من گزارش دادند كه 700 نفر از اساتيد تصفيه شده‌اند. اين گزارش‌ها و آمارها مطلقاً در اختيار ما نبود. 🔻 اينها مسؤل اتفاقاتي هستند كه در طول اين 20 سال در دانشگاه‌ها رخ داده است و هيچ‌كس به نقش آنها اشاره نمی كرده و با آنها مصاحبه نمی كنند. اگر مسؤليتی است بر دوش همه است... حتی كسی مثل آقاي زيباكلام كه بارها از انقلاب فرهنگی حرف زده است. اينجا بايد بگويم كه ايشان نه صادق‌اند و نه كلام زيبا مي‌گويند. ايشان چندين‌بار از انقلاب فرهنگی سخن گفته، گویی كه از مسؤلان اصلی آن بوده و من به شما می گويم كه مطلقاً چنين نبوده است و هر بار هم به گونه‌ای حرف می زند كه در ستاد با من نشسته و مباحثه كرده و ايشان طرفدار آزادی استادان بوده و من مخالف بوده‌ام. 🔻 مطلقاً چنين چيزهايی دروغ است. من يك بار هم ايشان را در ستاد انقلاب فرهنگی نديده‌ام. ايشان چندين‌بار چنين سخنانی را در روزنامه‌های «ايران» و در «راديو فردا» گفته‌ و برای خودش اعتباری كاذب كسب كرده‌ است چنانكه زمانی هم مدعی شده بودند نماينده دولت موقت در كردستان بودند كه وقتی اين ادعا با ترديد و انكار مواجه شد، از اثبات اين مدعا نيز درماندند. دائماً می‌گويد كه توبه كرده است. در حضور مردم هم اين را می‌گويد كه او را ببخشند و او را بستايند. از هيچ كس ديگری نام نمی‌برد و تنها می‌گويد اين تصفيه‌ها جلو چشم عبدالكريم سروش صورت می‌گرفت و او هيچ نمی‌گفت.» 🔻 هم چنین در خصوص خاطرات چاپ شده دكتر كاتوزيان می‌گوید: «از حقوقدانی مثل ايشان انتظار نداشتم كه بدون تحقيق بنده را نظريه‌پرداز و علمدار فكر تعطيلي دانشگاه‌ها بخوانند... برخلاف ادعاي ايشان از ستاد انقلاب فرهنگی بركنار نشدم بلكه به دليل مشاهده پاره‌اي از بی‌رسمی‌ها كه در جای ديگر شرح آن را آورده‌ام رسماً استعفاء دادم... رئيس جلسه آقاي شريعتمداری بود. من هم در كنار ايشان نشسته بودم و حرفی نمی‌زدم. 🔻 چون من تازه از خارج برگشته بودم و اصلا‍ً از اوضاع دانشگاه‌ها خبری نداشتم، اساتيد را نمی‌شناختم و معمولاً در اين جلسات حرفی نمی‌زدم و گوش می‌كردم تا از مجموع صحبت‌ها، قضايا برای من روشن شود.... از حقيقت مباحث صحبتی نمی‌شود. گویی هركس كه به ستاد انقلاب فرهنگی می‌آمده تنها مرا می‌ديده و تنها از من پاسخ می‌شنيده است. به هيچ وجه نمي‌خواهم بگويم من در ستاد نبوده يا هيچ‌كاره بوده‌ام و گناهان به گردن ديگران است.» ادامه دارد... 📌 قسمت نهم، فصل دوم: https://eitaa.com/timoora/37677 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora