eitaa logo
تیمورا
18.3هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
19.9هزار ویدیو
200 فایل
📢 کانال #تیٖـــمورا 📌 تعرفه تبلیغات @tab_timoora ادمین تبادل و تبلیغات @adminita0
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت دوم: 🚨 تاریخچه پیدایش فرقه کیان 🔻 زبان پر از هتاکی و توهین امثال هادی مهرانی نسبت به اهل دین، باورهای مذهبی و معتقدان به تفکر انقلابی، یک‌شبه و دفعتاً بر زبان و قلم وابستگان این جریان ظاهر نشده است، بلکه دست‌کم عقبه‌ای ۳۰ ساله دارد و محصول یک مغزشویی سیستماتیک و بی‌وقفه روی وابستگان این جریان، به ویژه نسل‌های متأخر است. در همان ابتدای دهه ۷۰ خورشیدی، محفلی از امنیتی‌های وابسته به جناح چپ و سایر دولتمردان سابق این جریان به بهانه کار فکری نشریه‌ای به نام «کیان» را راه انداختند. 🔻 حلقه کیان متشکل از شاگردان و مریدان عبدالکریم سروش بود که با تغییر فضای سیاسی و فرهنگی کشور و به حاشیه رفتن جناح چپ، از مناصب دولتی و مطبوعات رسمی جدا شده بودند و قصد داشتند با فراغ بال بیشتر و فارغ از قید و بندها و ملاحظات پیشین، با صراحت بیشتری تجدیدنظرهای خویش در ارزش‌های مذهبی و انقلابی را بازنشر دهند. 🔻 در نگاهی گذرا به نام‌های اصلی تشکیل‌دهنده کیان، بعضاً تفکراتی ناهمگون را می‌بینیم که صرفاً برای دنبال‌کردن یک هدف مشترک، زیر چتر کیان گرد آمدند. استخوان‌بندی اصلی این حلقه، از چپ‌های اسلامی سابق چون سعید حجاریان، محسن آرمین، محسن سازگارا، علی‌رضا علوی‌تبار، اکبر گنجی و عمادالدین باقی بودند که خود در دهه اول انقلاب به طور رسمی جزو بدنه جمهوری اسلامی و حتی عضو رسمی نهادهایی چون سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات محسوب می‌شدند. 🔻 این دسته از افراد، که بعد از کم‌رنگ‌شدن نقش جناح چپ در حاکمیت بعد از سال ۶۸، به ادامه تحصیل در رشته‌های علوم انسانی و کار در مؤسسات مطالعاتی (همچون مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری) مشغول شده بودند، به این نتیجه رسیدند که دوران انقلابی‌گری و آرمان‌های انقلابی به پایان رسیده است و اکنون برای حکومت‌گری باید به یک ایدئولوژی و دستگاه فکری جدید متوسل شد. آنها در دانشگاه، پای درس اساتیدی چون عبدالکریم سروش، حسین بشیریه و سیدجواد طباطبایی به یک مفهوم جدید رسیدند که گویی شاه کلید همه قفل‌ها بود: توسعه با خوانش لیبرال-سرمایه‌داری به امید خدا ادامه دارد... 📌 قسمت اول: https://eitaa.com/timoora/36899 🔻 تصاویر https://eitaa.com/timoora/36941 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
قسمت سوم 🔴 اصحاب چهارشنبه و آرمان پروتستانتیسم اسلامی 🔻 این همان نقطه‌ای بود که این روشنفکران چپ اسلامی دیروز را به روشنفکران لیبرال وابسته به طیف نهضت آزادی چون آرش نراقی، حسین قاضیان، مجید محمدی و مرتضی مردیها پیوند می‌زد. این چهره‌ها، چهارشنبه هر هفته در منزل یکی از اعضاء گرد می‌آمدند و درباره مفاهیمی مثل توسعه، لیبرالیزم، جهانی‌سازی و... بحث می‌کردند (که به اصحاب چهارشنبه معروف شدند). 🔻 برآیند این رایزنی‌ها، رسیدن به رویکرد توسعه محور (توسعه به سبک غربی) با شیب ملایم بود. به این معنا که ابتدا باید بستر فرهنگی توسعه در جامعه مهیا می‌شد. برای تحقق این امر، قرار بود ابتدا از طریق کاستن از وجه ایدئولوژیک دین و تبدیل آن به یک شریعت حداقلی، ذهنیت جامعه ایران به طور کامل از مرحله انقلاب عبور کند، تا بعد در دو حوزه اقتصاد و سیاست لیبرالیزم از سنخ ترکیه، مالزی و کشورهای جنوب شرق آسیا حاکم شود. این جا بود که تفکر چپ اسلامی سابق بیش از پیش به تفکر مرحوم مهندس بازرگان و طیف ملی-مذهبی نزدیک می‌شد. 🔻 نظریه‌پردازی برای ایدئولوژی‌زدایی و غیرسیاسی‌کردن دین، مأموریتی بود که عبدالکریم سروش از چند سال قبل برای خود در نظر گرفته بود. از همین رو سروش تبدیل به قطب معنوی حلقه کیان شد. 🔻 آوردن مصادیقی از محتوای کیان، بیش از هر تفسیری خود خطوط حاکم بر این جریان فکری را روشن می سازد: 📌 "ائمه از دو ویژگی علم و عصمت برخوردار بودند، اما فقیه هیچ کدام از این دو را ندارد، لذا وجوب تبعیت ندارد و جامعه هم راهی جز رجوع به عقل جمعی ندارد. هیچ الگویی در زمان غیبت برای جامعه در دست نداریم. "(محسن کدیور، کیان، شماره بهمن ۷۷) 📌 "کار اساسی پیامبر آن بود که اعراب را دچار بحران هویت نمود و آن‌ها را هویت نو بخشید... امروز نیز تمدن متجدد غرب، ما مسلمانان را دچار بحران هویت نمود و دین توان رویارویی با تمدن غرب را ندارد. تنها منجی، عقلانیت مستقل است. " (عبدالکریم سروش، کیان، مهر و آذر ۷۸) 📌 "ولایت منحصر در شخص نبی اکرم است و با رفتن او، ولایت نیز خاتمه می‌یابد. او خاتمه نبوت و خاتم ولایت بود. ولایت پیامبر بعد از او به کسی منتقل نشده است. " (سروش، کیان، بهمن ۷۷) 🔻 یکی از پروژه‌های اصلی که این نحله هم درحوزه فرهنگ و هم سیاست به دنبال آن بود، پروژه‌ای که مرشد فکری این افراد، عبدالکریم سروش (با نام اصلی محمدحسین حاج فرج‌الله دباغ) از نیمه دهه ۶۰ به صورت خزنده و چراغ خاموش آغاز کرد که همان «پروتستانتیسم اسلامی» است 📌 قسمت دوم: https://eitaa.com/timoora/36944 🔻 تصاویر https://eitaa.com/timoora/36969 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
قسمت چهارم ‌🔴 تفکر هاشم آقاجری مشت نمونه خوار منش حلقه کیان 🔻 سروش در ادامه خطی که از دوران مشروطه کلید خورد و با مکتوبات امثال احمد کسروی، شریعت سنگلجی و حکمی زاده در زمان رضاخان ادامه یافت و با مهدی بازرگان به انقلاب پیوند خورد، به خیال خود به دنبال «اصلاحات دینی» در اسلام به سبک تجربه تاریخی اروپا در پایان قرون میانه و اصلاحات دینی در مذهب کاتولیک مسیحی بودند. امهات اهداف این پروژه کمرنگ کردن نقش فقه و کلام در دین، حذف روحانیت، حذف حداکثری «احکام» از شرع، نگاه پوزیتیویستی و علم‌زده به دین، شخصی‌سازی دین و تبدیل آن به یک نوع معنویت رقیق شخصی بود که هیچ مدخلیت سیاسی و اجتماعی نداشت و البته لازم به ذکر است که این نحله فکری به شدت مخالف «اسلام سیاسی»، از هر نوع ان است. 🔻 از دل همین حلقه و همین تفکرات بود که هاشم آقاجری (عضو تحریریه کیان و از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب)، در ۱ دی ماه ۸۱، در سخنرانی خود به مناسبت بزرگداشت دکتر علی شریعتی، سخنرانی بسیار تند و هتاکانه‌ای علیه مجموعه روحانیت انجام داد. به قطعاتی از این سخنرانی جنجالی آقاجری توجه کنید: 📌 "پروتستانتیسم می‌گفت ما باید مسیحیت را از دست روحانیت‌ سنتی کلیسا آزاد کنیم. مسیح را باید از پاپ نجات داد. تز خودکشیشی، تز کالون بود که می‌گفت ما برای ارتباط با خدا و فهم کتاب مقدس احتیاج به واسطه نداریم. کتاب مقدس، خدا و پیامبر، همه را به طور مستقیم مورد خطاب قرار داده‌اند. مگر وقتی مسیح با مردم اورشلیم سخن می‌گفت واسطه داشت که کلمات او را بگیرند و برای مردم شرح و بسط دهند؟" 📌 "یکی از کارهای شریعتی در این راه، تفکیک اسلام ذاتی از اسلام تاریخی بود. بسیاری از چیزهایی که نهاد رسمی و سنتی دین، و متولیان رسمی آن به نام اسلام مطرح می‌کنند، اسلام ذاتی نیست. این اسلام تاریخی است. اسلام تاریخی یعنی آنچه روحانیون و علما و مردمان اعصار و قرون گذشته اندیشیده‌اند و تجربه کرده‌اند بر روی هم جمع آمده و امروز صرفاً به دلیل اینکه مربوط به گذشته است مقدس شده و لباس دین به تن کرده است." 📌 "ما در اسلام طبقه‌ی روحانی نداشتیم. طبقه‌ی روحانی در تاریخ ما پدیده‌ای جدید است. بسیاری از این عناوین آنچنان تازه است که گاه عمرش از پنجاه - شصت‌سال نیز فراتر نمی‌رود: سلسله مراتب آیت‌الله، حجت‌الاسلام، ثقة‌الاسلام، چی چی‌الاسلام، چی چی‌الاسلام " به لطف خدا ادامه دارد... 📌 قسمت سوم: https://eitaa.com/timoora/36970 🔻 تصاویر https://eitaa.com/timoora/37001 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
قسمت پنجم 🔴 از آقاجری اومانیسم اسلامی تا ملکیان معنویت و شریعت 🔻 بخش بسیار معروف و جنجالی این سخنرانی آن‌جاست که آقاجری، کلیت بحث «تقلید» در فقه شیعه را با لحنی زننده زیر سوال برد: 🔻 "‌شریعتی می‌گفت: رابطه‌ی دین‌شناسان با مردم رابطه‌ی معلم و متعلم است، نه رابطه‌ی مراد و مرید و نه رابطه‌ی مقلد و مقلد. مگر مردم میمون هستند که تقلید کنند. در رابطه‌ی تعلم، متعلم می‌فهمد و بعد عمل می‌کند و بعد سعی می‌کند فهمش را رشد بدهد تا روزی از این معلم بی‌نیاز شود و بتواند مستقیم مراجعه کند، درک کند، بفهمد و استنباط نماید." 🔻 آقاجری در ادامه بحث از تلاش برای ادامه پروژه شریعتی ذیل عنوان «اومانیسم اسلامی» سخن گفت. 🔻 از سال ۸۱ تا امروز، ۱۹ سال گذشته و همه قرائن و شواهد بر این مبناست که بخش زیادی از عناصر جریان موسوم به «اصلاح‌طلبی»، به لحاظ تفکر از دعاوی آن روز آقاجری تندتر و رادیکال‌تر بوده و از کل شرع و اعتقادات شیعی، تنها به برخی مناسک و برخی پوسته‌ها و ظواهر پایبند هستند و نه تنها از مرحله «حکومت دینی» گذشته‌اند و به شدت آن را محکوم می کنند، که زبانی بسیار تند و گزنده در طعن و حتی هجو اعتقادات دینی دارند. از این رو، در دست کم ده سال اخیر، تقریباً موردی نبوده که اعتقادات دینی مورد هجمه قرار بگیرد و چهره‌های شناخته‌شده جریان اصلاحات (که در نقد و کینه‌ورزی با نظام بسیار فعال و پرحرف هستند)، برای دفاع از ساحت دین، حتی در حد یک توئیت یا استوری از خود واکنش نشان دهند و به دفاع برخیزند. یا مواضع آنان نسبت به رویداد عظیمی چون راهپیمایی اربعین و مناسبات مذهبی دیگر، در بهترین حالت نادیده گرفتن و در بدترین حالت، تمسخر و نیش و کنایه و حتی هجو است. 🔻 یکی از چهره‌های فکری و تئوریسین‌های جریان اصلاح‌طلب، «مصطفی ملکیان» (از اعضای شاخص حلقه کیان)، در همین راستا، چندسالی است که عملاً از مرحله شریعت عبور کرده و از پروژه‌ای به نام «معنویت و عقلانیت» دم می زند که همان دیدگاه شریعت حداقلی، معنویت شخصی و نگاه پوزیتیویستی به دین است. آش تفکرات ملکیان (که مریدان فکری زیادی در بین اصلاح‌طلبان دارد) آن‌قدر شور شد که در مصاحبه‌ای در سال ۹۱ به تقدیس آیین بودیسم (که یک دین بدون خدا و بدون شریعت و انسان‌مدار است) پرداخت: 📌 "من معتقدم دین بودا به سه دلیل حائز خصلت و استعداد جهانی شدن است: یکی این که بودا تنها بنیانگذار دین و مذهب است که ازما اطاعت بی‌چون و چرا نمی‌خواهد... دوم این که آیین بودا کم شریعت‌ترین‌ دین است، به طوری که بیش از هر مذهب دیگر به‌ باطن اهمیت می‌دهد، نه به ظاهر ما... و جهت سوم این که دین بودا از اول گفته‌ است من برای درد و رنج‌های بشر آمده‌ام و این دین، تنها دینی است که این را می گوید... هیچ دینی نیست که مثل آیین بودا تمام بخش هایش راجع به درد و رنج باشد." 🔻 حال اگر می بینیم که یک فرد بی‌هویت و کم‌تر شناخته‌شده در این جریان، این‌چنین افسارگسیخته روی به هتاکی آورده، نمی توان این ماجرا را در خلأ و بدون پیش زمینه و بدون بررسی عقبه‌ها و ریشه‌های فکری بررسی کرد. 📌 قسمت چهارم: https://eitaa.com/timoora/37002 🔻 تصاویر https://eitaa.com/timoora/37026 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 گوشه ای از خیانت های خاتمی، ظریف و روحانی 🔻 نامه خاص و جنجالی خاتمی به بوش پسر چه بود؟ 🔻 درخواست ایران برای رفع تحریم ها در عوض به رسمیت شناختن اسرائیل و تحریم حزب الله 🔻 نقشه لیبی سازی ایران توسط رئیس دولت اصلاحات با اهدای قدرت موشکی و منطقه ای در کنار تعطیلی کامل انرژی اتمی 💠 گروه رسانه‌ای تیمورا 🆔 @timoora
قسمت ششم، جمع بندی فصل اول 🔴 حلقه کیان چه کسانی با چه مسیولیت هایی بود؟ چرا تشکیل شد؟چه مسیری رفت؟ آخر به کجا رسید؟اعضا آلان چه می کنه؟ 🔻 پس از انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری در ایران در سال ۱۳۷۶ و پیروزی کاندیدای مورد حمایت جریانهای موسوم به جناح چپ در انتخابات مذکور، حزب مشارکت به مثابه یک حزب دولتی شکل گرفت که در واقع پایگاه حاکمان پیروز انتخابات و یا حزب حاکم تلقی می‌شدند. مشارکتی‌‌ها پس از پیروزی خاتمی تلاش کردند تا با نظریه پردازی برای دوم خرداد و معرفی آن به عنوان انقلاب، جنبش یا شبه انقلاب جهت و گرایش خاصی به دوم خرداد بدهند. آنها مدتی مسئولیت هایی حساس داشتند. اکثر آنها زمینه اولیه تحصیلاتشان فنی و غیر علوم انسانی بود اما با دور ماندن از قدرت به سوی علوم انسانی گرایش یافته و به تحقیق و تحصیل در آن پرداختند. از مهمترین محافل حلقه‌های مطالعاتی که تحلیلگران و نویسندگان برآمدن گفتمان چرخش یافته چهره‌های شاخص حزب مشارکت را ناشی از آن مراکز می­ دانند می­ توان به حلقه کیان اشاره نمود. به عنوان معروفترین مرکز مطالعاتی تجدیدنظرطلبان در آغاز توصیه و علاقه شهید حسن شاهچراغی برای ایجاد کانونی فکری و دینی تشکیل شده بود و پیشینه آن به کانون فرهنگی نهضت اسلامی قبل از پیروزی انقلاب می‌رسد. پس از پیروزی انقلاب این افراد به دعوت شاهچراغی در موسسه کیهان دور هم جمع شدند و به انتشار کیهان فرهنگی تا سال ۱۳۶۹ پرداختند. افراد حلقه کیان در آغاز تماماً دارای یک گرایش خاص نبودند برخی از آنها همچون حجاریان، علوی تبار، گنجی و باقی در دوره‌‌های معینی مربوط و وابسته به نهادهای جمهوری اسلامی نبودند. از نظر فکری گرایش اصلی این افراد چپ گرایی می باشد و نقش آنها در تسخیر سفارت آمریکا بیشتر از دیگران بود. اعضای حلقه کیان که ترکیبی از لیبرالها و چپگرایان بودند هر هفته چهارشنبه­‌‌ها در منزل یکی از اعضا دور هم جمع شده و به بحثهای معرفت شناختی و فلسفی می‌پرداختند. این افراد با بازاندیشی افکار خود غرب پژوهی را استراتژی مطالعاتی خود قرار داده و به این نتیجه رسیدند که تلفیقی از تجربیات مثبت تمدن غالب بشری (غرب) و درونی کردن آنها با ارزشهای بومی و محلی بهترین راهکار است و در همین راستا به تلفیق سه شکاف ملی، اسلامی و غربی تأکید می‌ورزیدند. 🔻 آنها به مرور زمان از مواضع اصولی و دینی نظام جمهوری اسلامی فاصله گرفته و با شعار توسعه سیاسی و پیوستن به نظام جهانی به سوی تمدن و تفکر غرب و لیبرالی حرکت کردند. دگرگونی پایه­ های اندیشه‌‌های کسانی چون حجاریان و برخی سازمان دهندگان اصلی جریان سیاسی دوم خرداد در این حلقه و تحت تأثیر آن شکل گرفت. همچنین تخصص عبدالکریم سروش به عنوان استاد و پدرخوانده محفل کیان در ترجمه و انتقال مفاهیم جدید غربی با رنگ و لعاب اشعار مولوی و تفکر غزالی بود. در اواسط دهه ۷۰ حلقه کیان گسترده تر شد و افراد دیگری از شهرهای مختلف، اعضای سابق جنبش دانشجویی، افرادی از نیروهای وزارت ارشاد، وزارت اطلاعات و افراد ملی ـ مذهبی به حلقه کیان پیوستند و تعداد آنها به بیش از هزار نفر رسید. محمد قوچانی یکی از روزنامه نگاران اصلاح طلب، افراد حلقه کیان را کسانی می‌داند که در ۲۷ تیر۷۴ در اعتراض به تهدید فرج دباغ (سروش)، نامه‌‌هایی به‌ هاشمی رفسنجانی نوشته بودند. حلقه کیان افکار و عقاید خود را در کیهان فرهنگی جریده مخصوص این حلقه به چاپ می‌رساندند. 🔻 در کیهان فرهنگی مقالات جنجالی سروش با عنوان قبض و بسط شریعت منتشر شد که بحث و جدل های متعددی برانگیخت. علاوه بر سروش افراد دیگری با گرایش های سکولار همچون مجید محمدی، مرتضی مردیها و حمید وحید با کیهان فرهنگی همکاری و ارتباط داشتند در حالی که با خط مشی دینی و فرهنگی انقلاب هماهنگی نداشتند. 🔻 در این مقطع بیشتر افراد حلقه کیان از اعضای سردبیری روزنامه کیهان بوده و در روزنامه هم به نویسندگی و فعالیت های دیگر می‌پرداختند و با محمدخاتمی که سرپرست این مؤسسه بود ارتباطی نه چندان جدی پیدا کرده بودند. بعد از بسته شدن کیهان فرهنگی و استعفای خاتمی از مؤسسه کیهان طرفداران سروش و منتقدان نظام جمهوری اسلامی هم دسته جمعی از کیهان استعفا داده و مجله کیان را از اواخر سال ۶۹ راه‌اندازی کردند. ماهنامه جدید با مدیر مسئولی رضا تهرانی و سردبیری شمس الواعظین شروع به کار کرده و اکبر گنجی در انتشارات صراط درس ها و سخنرانی های سروش و افراد همفکر خود را در محفل کیان به سرعت چاپ و توزیع می‌کرد. (تابناک،۱۰ بهمن ۱۳۸۹، به نقل از بولتن) 📌 قسمت پنجم: https://eitaa.com/timoora/37027 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
🔻 قسمت اول، فصل دوم 🚨 حسین حاج فرج الله دبّاغ ملقب به عبدالكريم سروش 🔻 بسیاری، سروش را از زبده ترین[1] و تأثیرگزارترین روشنفکران دینی بعد از انقلاب اسلامی[2] می دانند. امّا به نظر می رسد سروش بیش از آنکه یک روشنفکر دینی واقعی باشد، در توهّم روشنفکری دینی به سر برده است. البته اگر روشنفکری دینی را به معنای التقاط و باز تعریف معرفت دینی بر اساس گزاره های معرفتی و تقلیدی غرب بدانیم، بی شک سروش را باید مهمترین و اثر گذار ترین روشنفکر دینی پس از انقلاب اسلامی به شمار آورد[3]، با اذعان به این نکته که در این صورت، از روشنفکر دینی، جز غربزدگی و خودباختگی فکری یک مسلمان در مقابل غرب تعریفی به دست نداده ایم. این همان روشنفکری دینی مصطلحی[4] است که در ایران، بیمار متولّد شد. 🔻 به نظر می رسد روشنفکری حقیقی که وظیفه نقّادی و اصلاح وضع موجود و آگاهی دادن به جامعه برای حرکت به سمت آرمان ها و وضعیت مطلوب را بر عهده دارد، با دین سازگار و بلکه خواسته خود دین است.[5] در این تعریف، روشنفکرترین متفکّران عصر حاضر را باید افرادی همچون شهید مطهری دانست که در عین پایبندی به دین، به دنبال نقد و اصلاح وضع موجود جامعه دینی، آگاهی بخشی و پیشرفت جامعه دینی بوده اند. امّا آنچه مسأله اساسی است این است که بسیاری از افرادی که در سِلک روشنفکری قرار گرفته اند، غرب را آرمان و نقطه مطلوب می دانند و راه اصلاح جامعه دینی را در حرکت به سمت غربی شدن تلقّی می کنند.[6] 🔻 لذا اگرچه حرکت خود را ابتدا از اصلاح جامعه دینی آغاز می نمایند، امّا در نهایت به این نتیجه می رسند که این خود دین است که مانع تحقق آرمان آنها یعنی حرکت جامعه دینی به سمت جامعه مدرن غربی با همان فرهنگ و تمدّن است. لذا از اصلاح جامعه دینی به اصلاح دین و نهایتاً به ستیز با اصل دین می پردازند و در این مسیر اگرچه قلب ماهیت شده و از روشنفکر دینی به روشنفکر ضدّ دین تبدیل شده اند، امّا همچنان خود را روشنفکر دینی می پندارند یا حداقل برای تأثیرگذاری بر جامعه دینی اینگونه وانمود می کنند.[7] 🔻 سروش نیز چنین مسیری را پیموده است. وی با توهّم روشنفکری دینی در سرابی گرفتار گردید که ناخواسته او را به سوی مُرداب دین ستیزی کشاند، دین ستیزی که هرچند مغرضانه و معاندانه تلقّی می شود، امّا باید ریشه های آن را در درک ناقص و سطحی و غیر روشمند از دین و توهّم فهم درست آن جستجو کرد و البته این مشکل عمده کسانی است که به جای آن که از منظر دین به تمدّن و تفکّر غرب بنگرند، و بر این اساس نقاط مثبت پیشرفت غرب را مبتنی بر اصول دینی دریافت نمایند و نقاط منفی را کنار گذارند، به بهانه آزاد اندیشی، از منظر تفکّر غربی به دین می نگرند و با مبنا قرار دادن این تفکّر به فهم دین و گزینش آن بر اساس سازگاری با تمدّن غرب می پردازند. 📌 در فصل دوم ویژه نامه فرقه مزدوران تلاش شده است، سیر تطوّرات فکری عبدالکریم سروش از سراب و توهّم روشنفکری دینی و شناخت دین تا مُرداب و باتلاق دین ستیزی تبیین گردد. 📌 منابع و مآخذ: https://eitaa.com/timoora/37164 📌 قسمت ششم (آخر) فصل اول: https://eitaa.com/timoora/37135 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
🚨 منابع و مآخذ: [1] - حسین کاجی، کیستی ما از نگاه روشنفکران ایرانی، انتشارات روزنه، ص 147. [2] - علی دارابی، جریان شناسی سیاسی در ایران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ص506 [3] - بر اساس دیدگاه جریان های لیبرال- مذهبی جمع میان روشنفکری و دین ممکن است چرا که روشنفکری با آگاهی بخشی، احساس مسئولیت و تکلیف در مقابل مردم و جامعه و تحوّل خواهی معنا می یابد. ن.ک.به: جهاندار امیری، روشنفکری دینی، لیبرال یا دین مدار، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 66. سروش خود، بر وجود روشن فکری دینی و امکان اجتماع دین با مقوله روشن فکری و روشنفکر دینی بودن خود تصریح می کند. ن.ک. به: غلامرضا گودرزی، تجدّد نا تمام روشنفکران در ایران، نشر اختران، ص 83. [4] - جهاندار امیری، روشنفکری دینی، لیبرال یا دین مدار، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 65. [5] - غلامرضا گودرزی، تجدّد نا تمام روشنفکران در ایران، نشر اختران، ص 75. [6] - جهاندار امیری، روشنفکری دینی، لیبرال یا دین مدار، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 65-55. [7] - این مشکل از مشروطه تا کنون، مسآله اساسی روشنفکران مسلمان بوده است. ن.ک.به: غلامرضا گودرزی، تجدّد نا تمام روشنفکران در ایران، نشر اختران، ص 91. 📌 مقاله اصلی: https://eitaa.com/timoora/37163 📌 قسمت ششم (آخر) فصل اول: https://eitaa.com/timoora/37135 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
🔻 قسمت دوم، فصل دوم 🚨 حسین حاج فرج الله دبّاغ ملقب به عبدالكريم سروش 🔻تولّد و تحصیل: «حسین حاج فرج الله دبّاغ» که بعد ها با نام مستعار «عبد الکریم سروش» شناخته شد، در آذرماه سال ۱۳۲۴ در يك خانواده طبقه متوسط در تهران به دنيا آمد. روز تولد او با عاشورای حسینی همزمان بود و از اين جهت، پدرش نام حسين را بر او نهاد. دوران كودكي و نوجواني‌ حسین حاج فرج الله، در همين شهر گذشت. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان قائمیه در جنوب تهران به پایان برد و سپس وارد دبیرستان مرتضوی شد. اما پس از یک سال، بنا به صلاحدید پدر به دبیرستان تازه تأسیس علوی رفت و تحصيلات متوسطه را در رشته ریاضی در این دبيرستان گذراند. 🔻 مدیر دبیرستان، علي‌اصغر كرباسچيان معروف به علّامه و از نزدیکان جریان انجمن حجّتیّه بود.[۱] اگرچه مدرسه علوی دارای فضای مذهبی بود، امّا برخی از عناصر انجمن حجّتیّه که بدبینی خاصّی نسبت به علما و روحانیون انقلابی داشتند نیز در مدرسه علوی اشتغال داشتند. به زعم برخی، این بدبینی به روحانیت انقلابی که از طریق اعضای انجمن حجّتیه در مدرسه ریشه دوانده بود، تأثیر خود را در لایه های پنهانی شخصیت حاج فرج الله دبّاغ گذاشت،[۲] تأثیری که بعد ها موجب شد تا وی از علما و روحانیونی که دین شناسان جامعه شیعی ایران بودند فاصله بگیرد و لذا از یکسو نتواند آنگونه که باید به کسب معرفت دینی و شناخت دین بپردازد و از سوی دیگر، رفته رفته در سالهای میانی عمرش، خشم و نفرت خود را از علما و روحانیون شیعه بروز دهد. ناگفته نماند که برخی نیز به عضویت دبّاغ در انجمن حجّتیه در جوانی اذعان نموده اند.[۳] 🔻 حسین دبّاغ، از همان دوران دبيرستان با ادبیات و اشعار مولانا، سعدی و حافظ آشنا و مأنوس شد. و به سبب ارتباطی که با رضا روزبه از اساتید ادیب مدرسه علوی داشت، با شرح مثنوی نیز آشنا گردید.[۴] این مسأله، تأثیر زیادی در شهرت آینده وی داشت. دبّاغ توانست از ادبیّات و شعر در سخنوری خود بهره برده و از این جهت نام و آوازه خود را در فضای فکری پس از پیروزی انقلاب مطرح سازد.[۵] وی در سالهای بعد از انقلاب به مثنوی خوانی، حافظ خوانی و ... پرداخت. 🔻 در همین دوران بود که وی با اندیشه و افکار مهندس بازرگان و دکتر شریعتی نیز آشنا شد و زمینه آشنایی با علوم تجربی و اندیشه های غربی در وی قوّت گرفت. بازرگان به عنوان یکی از متفکّران لیبرال – مذهبی یا به تعبیر بهتر، یکی از روشنفکران غربگرا، تأثیر به سزایی در شکل گیری تفکّر التقاطی و روشنفکری حاج فرج الله دبّاغ ایفا کرد.[۶] 🔻دبّاغ، به واسطه روزبه که یکی از اداره کنندگان و از اساتید معارف اسلامی مدرسه علوی بود با متفکّران دینی و علوم اسلامی نیز آشنایی پیدا کرد.[۷] ولی این آشنایی به اندازه ای نبود که از وی یک متفکّر اسلامی بسازد، بعلاوه شرایط دوران دبیرستان و سنین نوجوانی نیز چنین اقتضایی نداشت. 📌 تصویر علی اصغر کرباسچیان و رضا روزبه از مؤسسین مدرسه علوی https://eitaa.com/timoora/37235 📌 منابع و مآخذ: https://eitaa.com/timoora/37236 📌 قسمت اول، فصل دوم: https://eitaa.com/timoora/37163 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
🔻 قسمت سوم، فصل دوم 🚨 حسین حاج فرج الله دبّاغ ملقب به عبدالكريم سروش 🔻ورود به دانشگاه: حاج فرج الله دبّاغ پس از گذراندن دوران دبیرستان، در دانشكده داروسازى دانشگاه تهران لیسانس داروسازى گرفت.[۱] در این دوران بود که وی هر از گاهی به حسینیه ارشاد می رفت و سخنرانی های دکتر شریعتی را استماع می نمود. شریعتی، پس از بازرگان، دوّمین روشنفکر مطرحی بود که حسین حاج فرج الله دبّاغ با اندیشه های او مواجه می شد.[۲] 🔻 دبّاغ، پس از پایان تحصیل، دو سال در ارتش خدمت نظام وظیفه را گذراند و به دنبال آن برای انجام طرح خدمت تحصیلی مدّت پانزده ماه به بوشهر رفت. در آن شهر آزمایشگاه مواد غذایی آرایشی و بهداشتی را دایر نمود و خود اولین رئیس آن شد. سپس به تهران بازگشته و در آزمایشگاه کنترل پزشکی مشغول به کار شد و پس از چند ماه در اواخر سال 1351 ازدواج نمود.[۳] 🔻 سفر به انگلستان: برای ادامه تحصیل دبّاغ در سال های 54-1353 هجری شمسی عازم انگلیس شد و همراه با ادامه تحصیل در رشته شیمی تجزیه، بیش از 5 سال به مطالعه فلسفه غرب مخصوصاً در حوزه فلسفه تاریخ و فلسفه علم اشتغال یافت. وی به نمایندگی از آیت‌الله بهشتی به فعالیت در مراکز اسلامی شیعیان در لندن پرداخت. در این دوران بود که در کنار مطالعات تخصّصی خود، مطالعات دینی نیز داشت و با فلسفه صدرایی هم آشنایی بیشتری پیدا کرد. 🔻 حسین حاج فرج الله دبّاغ، اکنون خود را فردی تحصیلکرده و به اصطلاح پر طمطراق آن روزگار، روشنفکر! می یافت، لذا تمایل داشت خود را به عنوان یک فیلسوف روشنفکر و ادیبی فرزانه جلوه دهد، امّا مانعی که بر سر راه این شهرت طلبی وجود داشت، نام وی بود که اندکی غیر فلسفی و غیر ادبی به نظر می رسید. 🔻 دبّاغ برای رفع این مانع، درصدد برآمد تخلّصی مناسب برای خود برگزیند. او دارای دو پسر به نام‌های «سروش» و «عبدالکریم» بود، به همین جهت، نام مستعار «عبدالکریم سروش» را بر خود نهاد[۴]. تغییر نام از حسین حاج فرج الله دبّاغ به عبدالکریم سروش را می توان یکی از مصادیق بارز تلاش وی برای تظاهر به روشنفکری بر شمرد. سروش دارای یک نقطه ضعف اساسی بود که همواره او را رنج می داد. این نقطه ضعف، اندک بودن مطالعات و مبانی معرفت دینی او بود، همین امر سبب می شد تا وی تمام تلاش خود را برای تظاهر به آشنایی با نظام معرفت دینی به کار برد. 📌 تصویر عبدالکریم سروش و پسرش سروش دباغ https://eitaa.com/timoora/37258 📌 منابع و مآخذ: https://eitaa.com/timoora/37259 📌 قسمت دوم، فصل دوم: https://eitaa.com/timoora/37234 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فیلمی که توسط رهبری مجوز گرفت اما هیچ وقت نگذاشتند پخش بشود 💠 گروه رسانه‌ای تیمورا 🆔 @timoora
🔻 قسمت چهارم، فصل دوم 🚨 حسین حاج فرج الله دبّاغ ملقب به عبدالكريم سروش 🔻 در طی سالها خارج نشینی سروش و دوری وی از شرایط اجتماعی ایران، انقلاب مردم به رهبری امام خمینی(ره) شدّت گرفته بود. این اوضاع، تأثیر خود را بر فعّالیت سیاسی دانشجویان خارج از کشور نیز گذاشته بود. مخصوصاً اینکه پس از تبعید امام خمینی(ره) به نجف، دانشجویان خارج توانستد ارتباط بیشتری با رهبر انقلاب اسلامی برقرار کنند. 🔻 حضرت امام(ره) نیز با تبیین جایگاه دانشجویان خارج از کشور در رساندن پیام انقلاب اسلامی به جهانیان، بر عزم و انگیزه دانشجویان می افزودند. به همین جهت در آن سال ها گردهمایی های سیاسی ایرانیان در آمریکا، اروپا و بخصوص انگلستان نیز رو به افزایش بود. در انگلستان گروهی از جوانان مسلمان در انجمنی به نام انجمن جوانان مسلمان فعّالیت می کردند که سروش نیز در آن حضور می یافت و به خاطر بیان ادبی که داشت سخنرانی نیز می کرد. 🔻 پس از مدتی به علّت اختلاف میان دانشجویان ایرانی و عراقی، ایرانیان از آنجا خارج شدند و به مکان دیگری در غرب لندن به نام امام باره[۱] نقل مکان کردند. به این ترتیب محل مناسبی برای تجمّع دانشجویان مسلمان ایرانی در انگلستان فراهم شد که بخصوص در طی ماه های منتهی به پیروزی انقلاب محلی فوق العاده شلوغ بود و شخصیت های بزرگ و فعال از نقاط مختلف اروپا و ایران و از جمله مرحوم آیت الله بهشتی و مطهری و بنی صدر مرتباً در آنجا سخنرانی می نمودند؛. مراسم ترحیم مرحوم دکتر علی شریعتی نیز در سال 1356 در همین مکان برگزار گردید.[۲] 🔻 در انگلستان سخنرانی های سروش به تدریج رونویسی گردیده و به صورت جزوه یا کتاب چاپ می شد. در ابتدا وی به منظور مقابله با رشد روز افزون چپ گرایی بخصوص از طرف مجاهدین خلق که با ایدئولوژی مارکسیستی ذهن و دل بسیاری از جوانان مبارز را می ربودند یک سلسله سخنرانی با نام تضاد دیالکتیکی در امام باره ایراد نمود. 🔻 تضاد دیالکتیکی اولین کتاب سروش بود که در ایران به چاپ رسید. در همان زمان وی در انگلستان کتاب "نهاد نا آرام جهان" را که درباره حرکت جوهری ملاصدرا است نوشت. وی در این کتاب سعی کرد حرکت جوهری در اندیشه ملاصدرا را به عنوان اساس استواری برای بیان اعتقادات اسلامی و البته با قلمی ادیبانه و نه فیلسوفانه معرفی نمایند. ظاهراً این کتاب مورد ملاحظه مرحوم آیت الله مطهری و امام خمینی(ره) نیز قرار گرفت. [۳] 🔻 سروش که فوق لیسانس خود را در شیمی به اتمام رسانده بود، در حال گذراندن دوره دکترای فلسفه غرب خود بود که انقلاب اسلامی پیروز شد و او بدون اخذ مدرک دکتری، تحصیل را رها کرد و به ایران آمد و هیچگاه مدرک دکتری دریافت نکرد. یکی دو سال پس از ورود به ایران سروش به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی در آمد و با تلاشی که کرد، توانست با تصویب مصوّبه ای، مدرک دوره ناتمام خود را معادل دکتری محسوب نماید و از این زمان به بعد قانوناً لقب عاریه ای «دکتر» را به نام مستعار «عبدالکریم سروش» ملحق کند. تا «دکتر عبد الکریم سروش» به عنوان یک نام مناسب برای تظاهر به روشنفکری تکمیل گردد. نام مستعاری که صاحب آن نه واقعاً «دکتر» بود و نه «عبدالکریم» بود و نه «سروش».[۴] 📌 منابع و مآخذ: https://eitaa.com/timoora/37300 📌 قسمت سوم، فصل دوم: https://eitaa.com/timoora/37257 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
🔻 قسمت پنجم، فصل دوم 🚨 حسین حاج فرج الله دبّاغ ملقب به عبدالكريم سروش ⭕️ بازگشت به ایران همزمان با پیروزی انقلاب 🔻 سروش، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، بی آنکه طعم واقعی مبارزه با استبداد را چشیده باشد و زندان، شکنجه و یا تبعید را تجربه کرده باشد، به ایران بازگشت و عافیت طلبانه بر دریای خروشان انقلاب اسلامى موج سواری کرد. 🔻 جامعه ایران پس از انقلاب صحنه درگیری فکری نیروهای مختلف بود، در این میان، سه جریان فکری اساسی در حال زور آزمایی بودند، جریان اوّل، تفکّر اسلام ناب با محوریت امام خمینی و شاگردان ایشان بود که به جهت عمق نفوذی که در جامعه مذهبی ایران داشت، توانسته بود رهبری انقلاب را به عهده گیرد این جریان با پیروزی انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینی(ره)، قدرت بیشتری یافت و به جریان فکری و سیاسی غالب تبدیل شد. 🔻 جریان فکری دوّم، جریان چپ و اندیشه های مارکسیستی بود. مارکسیست ها شامل گروه های مختلفی بودند که از حزب توده و چریک های فدایی خلق که کاملاً مارکسیست بودند تا سازمان مجاهدین خلق که قرائت مارکسیستی از اسلام داشتند و دچار التقاط مارکسیستی اسلامی شده بودند را دربر می گرفت. جریان فکری سوّم نیز جریان غربگرا یا لیبرال بود که گرایش جدّی به غرب و لیبرال دموکراسی غربی داشت. مهمترین گروه لیبرال ها جبهه ملّی بود. نهضت آزادی که شاخه اسلامی تر منشعب از جبهه ملّی بود و مهندس بازرگان چهره محوری آن بود نیز در زمره لیبرال ها محسوب می شد. 🔻 در چنین کشمکش فکری سروش وارد ایران شد و مبارزه فکری را برای جبران عقب ماندگی خود از مبارزه با رژیم شاه و برای ترمیم تصویر خود در جامعه ایران برگزید. لذا نوع تعامل وی با سه جریان فکری مذکور می توانست در سرنوشت آینده او نقش اساسی ایفا نماید. 📌 قسمت چهارم، فصل دوم: https://eitaa.com/timoora/37299 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
🔻 قسمت ششم، فصل دوم 🚨 حسین حاج فرج الله دبّاغ ملقب به عبدالكريم سروش ⭕️ نقد مارکسیسم و شهرت سروش: 🔻 مارکسیم، به خاطر شعار ضدیّت با استبداد و استعمار و تأکید بر مبارزه توانسته بود در جامعه علمی و دانشگاهی ایران، مخاطبانی جذب نماید. بسیاری از مبارزان مسلمان از جمله اعضای سازمان مجاهدین خلق مارکسیسم را علم مبارزه می دانستند که دانستن آن در کنار ایدئولوژی اسلامی برای تداوم انقلاب و مبارزه ضروری است و به همین جهت قرائت مارکسیستی از اسلام را می پذیرفتند. برخی نیز همچون دکتر شریعتی اگرچه به التقاط نرسیده بودند، امّا گرایش های چپ در اندیشه و گفتارشان مشهود بود. تفکّر مارکسیستی در دانشگاه ها نفوذ ویژه ای داشت. پس از پیروزی انقلاب، جریان مارکسیستی ابتدا به تقابل فکری و سپس به تقابل نظامی با جریان مذهبی و اسلام گرای تحت رهبری امام خمینی (ره) پرداخت.[۱] 🔻 شور انقلابی جوانان و فضای باز فکری و مطبوعاتی آغاز انقلاب عرصه را برای طرح نظریات مارکسیستی فراهم کرده بود و مارکسیست ها از این فضا برای جذب جوانان انقلابی بهره می بردند لذا امام خیمنی (ره) به روحانیون و روشنفکران برای پاسخگویی به شبهات و القائات مارکسیست ها تأکیدات ویژه نمود. نوک پیکان مبارزه با مارکسیسم و التقاط شهید مطهری قرار داشت که از همان دهه 1340 خطر مارکسیسم را احساس کرده بود و به افشاگری علیه آن می پرداخت. عقبه علمی حرکت شهید مطهری نیز علّامه طباطبائی بود. این استاد و شاگرد در آثار عمیقی چون اصول فلسفه و روش رئالیسم، فلسفه تاریخ، نقدی بر مارکسیسم و علل گرایش به مادّی گری و ... به نقد مبانی مارکسیسم اهتمام داشتند. 🔻 در این بازار گرم تقابل با مارکسیسم، سروش نیز که از مباحث ضد مارکسیستی استاد خود، کارل پوپر در انگلیس تأثیر پذیرفته بود و انتقادات خود در مقابل مارکسیسم را از سخنرانی هایش در انگلیس شروع کرده بود، تصمیم گرفت به نقد ماركسيسم بپردازد. وی «ايدئولوژي شيطاني» را در سال 1359 در نقد ماركسيسم نوشت كه بازنويسي چند سخنراني در دو دانشكده دانشگاه تهران و نيز چهار سخنراني در صداي جمهوري اسلامي ايران بود. 🔻 این تقابل اسلام و مارکسیسم که در یکی دو سال آغازین انقلاب اسلامی نقل محافل بود باعث شهرت عبد الکریم سروش گردید. در مناظره هاي تلويزيوني سال 1360 ميان مسلمانان و ماركسيست ها سروش و آیت الله محمدتقي مصباح يزدي در مقابل احسان طبري و فرخ نگهدار نماينده حزب توده و فدائيان خلق حضور مي يافتند. [۲] 🔻 آنچه در مناظره شرط لازم و تا حدودی کافی است، آشنایی با جدل و بیان رسا و استفاده بهینه از واژه ها است و این درست آن چیزی بود که سروش از آن بهره کافی داشت. نام سروش بیش از آنکه به خاطر مبانی دینی اش شهرت یابد، به خاطر سخنوری و بیانش بر سر زبان ها افتاد. قالب مناظره ها بهترین بستر بود تا سروش با استفاده از فنّ بیان و جدلی که داشت، بعنوان یک اسلام شناس شناخته شود. شاید اگر این مناظرات نبود هیچگاه سروش به عنوان یک متفکّر اسلام شناس شناخته نمی شد. شاهد این مدّعا آن است که پیش از سروش، بزرگانی چون علّامه طباطبائی و شهید مطهری به نقد عمیق و علمی مارکسیسم پرداخته بودند امّا آنگونه که در آن روزها سروش را بعنوان منتقد اسلامی مارکسیسم می شناختند، از علّامه و شاگردش شهید مطهری یاد نمی شد. 📌 تصویری از یکی از مناظرات سروش https://eitaa.com/timoora/37390 📌 قسمت پنجم، فصل دوم: https://eitaa.com/timoora/37329 📌 منابع و مآخذ [۱] ن.ک به: جریانشناسی چپ در ایران، حمید احمدی حاجیکلایی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی [۲] محمد جواد اخوان، سروش کیست؛ http://raygah.blogfa.com/post-53.aspx 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
🔻 قسمت هفتم، فصل دوم 🚨 حسین حاج فرج الله دبّاغ ملقب به عبدالكريم سروش ⭕️ نقد مارکسیسم و شهرت سروش: 🔻 ...مناظره ها و سخنرانی های رسانه ای سروش، از او شخصیتی اسلامی ساخت که بزرگتر از واقعیّت معرفتی و دینی او بود. کنار هم قرار گرفتن او با آیت الله مصباح یزدی که یک عالم برجسته دینی بود، خود بیانگر رشد حبابی سروش در آن مقطع زمانی است. این اتّفاق باعث شد که این توهّم برای خود او ایجاد شود که یک اسلام شناس جامع و مسلّط به معارف دینی است و اینگونه بود که سروش در سراب روشنفکری دینی قرار گرفت. 🔻 توهّم روشنفکری دینی باعث شکل گیری شخصیتی دوگانه در عبد الکریم سروش گردید، وی از یکسو به عنوان یک اسلام شناس و چهره برجسته دینی ظاهر گردیده بود و از سوی دیگر از درون دارای چالش های فکری و معرفتی ناشی از خلأ اجتهاد دینی بود. اگرچه سروش در سال های حضود در انگلیس و سپس در دوران پس از انقلاب اسلامی برای جبران این ضعف درونی مطالعات دینی گسترده تری داشت، امّا پراکندگی و عدم عمق کافی این مطالعات و همچنین عدم تلمّذ نزد اساتید و عدم آشنایی روشمند با معارف اسلامی، باعث شد فهم وی از اسلام سطحی و مهم تر از آن، بی قاعده و غیر روشمند باقی بماند. 🔻 بعلاوه دستگاه معرفتی سروش، بر مبنای تفکّر فلسفی غربی شکل گرفته بود و او به دین از زاویه معرفت بشری و ناقص انسان غربی می نگریست لذا مطالعات دینی او نیز وی را بیشتر و بیشتر از حقیقت دین دور می ساخت چرا که وی موادّ خام را از کتب دینی و قرآن و سنّت می گرفت امّا با چارچوب فلسفی غربی خود آنها را فهم و تحلیل می نمود. سروش در فراگیری علوم غربی در انگلستان از اساتیدی همچون کارل پوپر بهره برده بود و در این حوزه معرفتی، خود را به آنها منتسب می ساخت. ادامه دارد... 📌 قسمت ششم، فصل دوم: https://eitaa.com/timoora/37389 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
🔻 قسمت هشتم، فصل دوم 🚨 حسین حاج فرج الله دبّاغ ملقب به عبدالكريم سروش ⭕️ نقد مارکسیسم و شهرت سروش: 🔻 در حوزه معرفت دینی اگرچه سروش با شاگردان امام خمینی(ره) و علّامه طباطبایی یعنی افرادی همچون مهدی حائری، شهید مطهری، شهید بهشتی، آیت الله مصباح یزدی و دیگران مرتبط بود اما از داشتن اساتیدی که به شاگردی آنان تکیه کند و برای خود سلسله مشایخ علمی ترتیب دهد، بی بهره بود. این مسأله مخصوصاً زمانی شدت می گرفت که عالمان دینی سروش را بعنوان یک متفکر اسلام شناس به رسمیت نمی شناختند این دوگانگی شخصیتی در مواضع بسیاری موجبات رنجش سروش را فراهم می ساخت و منجر به شکل گیری برخورد های دوگانه از وی می گردید. نمونه ای از این دوگانگی، نحوه برخورد و مواجهه وی در مقابل علمای دینی است 🔻وی در برخی از مواضع، در مقابل علما خضوع ظاهری نموده است و در برخی مواضع، نسبت به همان افراد کاملاً گستاخانه و به دور از رعایت ادب سخن گفته است. این دوگانگی در مواضع او در مورد امام خمینی(ره) نیز مشهود است و در ادامه نیز به برخی از مصادیق آن خواهیم پرداخت 🔻یکی دیگر از نمونه های این رنج درونی، استفاده از کلمات و اصطلاحات معرفتی و روایات دینی فراوان و استفاده از آرایه ها و اشعار ادبی در گفته ها و نوشته های او برای تظاهر به فضل و ادب و آراستگی به ظواهر دینی است. این استفاده بی رویه تا حدّی است که سبک نوشته های سروش مخصوصاً نامه های وی را مغلق و غیر معمول می نماید.[۱] 📌 قسمت هفتم، فصل دوم: https://eitaa.com/timoora/37483 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 جنجال‌های شهیندخت مولاوردی؛ از تمسخر زائران اربعین تا تبلیغ همجنس‌بازی ! 💠 گروه رسانه‌ای تیمورا 🆔 @timoora
🔻 سروش و اعضای ستاد انقلاب فرهنگی از سمت چپ؛ شریعتمداری، حبیبی و سروش مقاله کامل قسمت نهم ویژه نامه https://eitaa.com/timoora/37677
🔻 قسمت نهم، فصل دوم 🚨 حسین حاج فرج الله دبّاغ ملقب به عبدالكريم سروش ⭕️ از حضور جدّی در انقلاب فرهنگی تا نقد آن: 🔻 پس از فروپاشي نظام پهلوي، نهادهاي مختلف انقلاب يکي پس از ديگري در حال شکل گیری بود؛ اما فرهنگ حاکم بر نهادهاي جامعه مخصوصاً نهادهای فراگيری مانند آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها، مسأله ساده‌ای نبود که بتوان در کوتاه مدت، تحولات لازم را در آنها بوجود آورد. از طرف ديگر ادامه کار آنها به ويژه دانشگاه‌ها به همان شکل سابق به صلاح جامعه نبود. مخصوصاً اینکه مارکسیست ها در دانشگاه ها برای خود حریم امنی ایجاد کرده بودند و به فعّالیت علیه جمهوری اسلامی می پرداختند. 🔻 صدور پيام نوروزي امام خميني (ره) در اول فروردين 1359 را بايد نقطه عطفي در تاريخ انقلاب فرهنگي دانست. ايشان در اين پيام بر ضرورت ايجاد «انقلاب اساسي در دانشگاه‌هاي سراسر كشور»، « تصفيه‌ى اساتيد مرتبط با شرق و غرب» و «تبديل دانشگاه به محيطي سالم براي تدوين علوم عالي اسلامي» تأكيد كردند. 🔻 گروهک‌های چپ، دانشگاه‌ها را عرصه تاخت و تاز خود ساخته و روند تحصيل و تدريس را مختل کرده بودند. همه اين مسائل ضرورت تغيير بنيادين در برنامه‌ها و شيوه‌های تدريس و تربيت و اهداف آن را ايجاب می نمود؛ در نتيجه، خصوصاً با توجه به جو حاکم بر دانشگاه‌ها و درگیری های میان نیروهای انقلابی با جریان های چپ و مخالف انقلاب در اواخر فروردین و اردیبهشت همان سال در دانشگاه های مختلف، برای اصلاح روند موجود، دانشگاه‌های کشور تعطيل شد. 🔻 ستاد انقلاب فرهنگی دانشگاه ها با فرمان امام خمینی، در ۲۲ خرداد ۱۳۵۹ تشکیل شد. ستادی كه پس از تعطيلی دانشگاه ها برای پاکسازی و بازگشايی آنها تأسيس گردید تا از اين پس بر روند اسلامی بودن و انقلابی شدن مراكز آموزش عالی نظارت كند. یکی از اعضای این ستاد عبدالکریم سروش بود.[۱] 🔻 اگر چه سروش، در آن زمان به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی در آمد و از مدافعان تصفیه دانشگاه ها بود اما سه دهه بعد صراحتاً تغییر موضع داد. سروش در مصاحبه‌ای در خرداد 1386 سعی کرد با پررنگ کردن نقش دیگران در ستاد انقلاب فرهنگی خود را بی تقصیر!! نشان دهد وی در مصاحبه ای با همین موضوع می گوید: «ستاد مكلّف به بستن دانشگاه‌ها نبود و اين خطايي است كه من در پاره‌اي از نوشته‌ها مي‌بينم... [بعلاوه] اينكه ستاد متشكل از هفت نفر بود و من در اغلب بحث‌هايي كه امروزه می شود می بينم مسأله چنان مطرح می شود كه گويی ستاد انقلاب فرهنگی يك نفر داشت آن هم عبدالكريم سروش بود. يك وظيفه هم داشت آن هم بيرون كردن دانشگاهيان بود. هر دو ادعا بسيار جفاكارانه و دروغ‌زنانه است. اين دروغ تاريخي بايد افشا شود.» ادامه دارد... 📌 تصویر عبدالکریم سروش و چند از اعضای انقلاب فرهنگی https://eitaa.com/timoora/37676 📌 منابع و مآخذ: [۱] فرمان امام برای انقلاب فرهنگی در ۱۳۵۹/۰۳/۲۲ 📌 قسمت هشتم، فصل دوم: https://eitaa.com/timoora/37519 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
🔴وقتی دعوا درون قبیله‌ای موجب افشای خیلی از ناگفته‌ها می‌شود 🔹"‏عاطفه امام" دختر "جواد امام" (رئیس ستاد موسوی) رو یادتون هست که ۸۸ جریان اصلاحات شایعه و بلوا کردن، دزدیده شده و دستگیر شده و چادر از سرش کشیدن؟ 🔹در دعوای جواد امام و دهباشی، دهباشی ادعا می‌کنه حربه‌ای بوده برای بردن آبروی مملکت و جواد امام مسئولیت استخدام اوباش برای ‎ رو داشته. 🔹‏مردم رو به بهانه واهی تقلب به خیابان کشاندند. با کشته‌سازی‌های دروغ، بُعد روانی ماجرا رو بالا بردند. دعوا که بالا گرفت، اوباش استخدام کردند برای ‎سلاخی مردم. 🔹خون‌ها ریخته شد و نظام متهم شد به کشتار. حالا در دعوای درون قبیله ایشان کار به جایی رسیده علیه هم افشاگری می‌کنند، ‎بیچاره مردم. ✍️ بهنام پیداکالیانی 💠 گروه رسانه‌ای تیمورا 🆔 @timoora
🔻 قسمت دهم، فصل دوم 🚨 حسین حاج فرج الله دبّاغ ملقب به عبدالكريم سروش ⭕️ از حضور جدّی در انقلاب فرهنگی تا نقد آن: 🔻 البته سروش به این اکتفا نکرد و در ادامه به حمله به برخی شخصیت‌های سیاسی که دیروز با آن ها همراه بود پرداخت. از جمله آنها می‌توان به صادق زیبا کلام، محمدعلی نجفی، و ... اشاره کرد وی گفت: «مايلم يادآوري كنم كه وزير علوم هم آن زمان عضو شورای انقلاب فرهنگي بود. ابتدا دكتر عارفی و بعد به مدت طولانی آقای دكتر نجفی و از قضا مسؤل تصفيه‌های وزارت علوم بود. وقتی من آخرين بار از وزارت علوم پرسيدم، آنها در گزارشی محرمانه به من گزارش دادند كه 700 نفر از اساتيد تصفيه شده‌اند. اين گزارش‌ها و آمارها مطلقاً در اختيار ما نبود. 🔻 اينها مسؤل اتفاقاتي هستند كه در طول اين 20 سال در دانشگاه‌ها رخ داده است و هيچ‌كس به نقش آنها اشاره نمی كرده و با آنها مصاحبه نمی كنند. اگر مسؤليتی است بر دوش همه است... حتی كسی مثل آقاي زيباكلام كه بارها از انقلاب فرهنگی حرف زده است. اينجا بايد بگويم كه ايشان نه صادق‌اند و نه كلام زيبا مي‌گويند. ايشان چندين‌بار از انقلاب فرهنگی سخن گفته، گویی كه از مسؤلان اصلی آن بوده و من به شما می گويم كه مطلقاً چنين نبوده است و هر بار هم به گونه‌ای حرف می زند كه در ستاد با من نشسته و مباحثه كرده و ايشان طرفدار آزادی استادان بوده و من مخالف بوده‌ام. 🔻 مطلقاً چنين چيزهايی دروغ است. من يك بار هم ايشان را در ستاد انقلاب فرهنگی نديده‌ام. ايشان چندين‌بار چنين سخنانی را در روزنامه‌های «ايران» و در «راديو فردا» گفته‌ و برای خودش اعتباری كاذب كسب كرده‌ است چنانكه زمانی هم مدعی شده بودند نماينده دولت موقت در كردستان بودند كه وقتی اين ادعا با ترديد و انكار مواجه شد، از اثبات اين مدعا نيز درماندند. دائماً می‌گويد كه توبه كرده است. در حضور مردم هم اين را می‌گويد كه او را ببخشند و او را بستايند. از هيچ كس ديگری نام نمی‌برد و تنها می‌گويد اين تصفيه‌ها جلو چشم عبدالكريم سروش صورت می‌گرفت و او هيچ نمی‌گفت.» 🔻 هم چنین در خصوص خاطرات چاپ شده دكتر كاتوزيان می‌گوید: «از حقوقدانی مثل ايشان انتظار نداشتم كه بدون تحقيق بنده را نظريه‌پرداز و علمدار فكر تعطيلي دانشگاه‌ها بخوانند... برخلاف ادعاي ايشان از ستاد انقلاب فرهنگی بركنار نشدم بلكه به دليل مشاهده پاره‌اي از بی‌رسمی‌ها كه در جای ديگر شرح آن را آورده‌ام رسماً استعفاء دادم... رئيس جلسه آقاي شريعتمداری بود. من هم در كنار ايشان نشسته بودم و حرفی نمی‌زدم. 🔻 چون من تازه از خارج برگشته بودم و اصلا‍ً از اوضاع دانشگاه‌ها خبری نداشتم، اساتيد را نمی‌شناختم و معمولاً در اين جلسات حرفی نمی‌زدم و گوش می‌كردم تا از مجموع صحبت‌ها، قضايا برای من روشن شود.... از حقيقت مباحث صحبتی نمی‌شود. گویی هركس كه به ستاد انقلاب فرهنگی می‌آمده تنها مرا می‌ديده و تنها از من پاسخ می‌شنيده است. به هيچ وجه نمي‌خواهم بگويم من در ستاد نبوده يا هيچ‌كاره بوده‌ام و گناهان به گردن ديگران است.» ادامه دارد... 📌 قسمت نهم، فصل دوم: https://eitaa.com/timoora/37677 🚨 این ویژه‌نامه را می‌توانید با هشتک در گروه رسانه‌ای تیمورا دنبال کنید 🆔 @timoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اعتراف خاتمی به یک دروغ بزرگ: تقلبی در کار نبود؛ آنهایی که در عاشورا شعار دادند، غلط کردند 💠 گروه رسانه‌ای تیمورا 🆔 @timoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سگ‌بازی و تبلیغ سگ توسط دبیرکل اتحاد ملت ... 🔹آذر منصوری دبیرکل حزب اصلاح‌طلب عاشق سگی شدند که پسرشون آوردن توی خونه، بعد این افراد مدعی آرمان‌های امام و اسلام هم هستند! 💬 علی اکبر غلامی 🔹 در شرایطی که بسیاری از مردم به دلیل اجرای سیاستهای نئولیبرال دولت روحانی ماهها گوشت نخورده‌اند، نماینده سابق روحانی در مجلس با نشان دادن نگهداری سگ در خانه‌اش (بخوانید کاخ) و خوراندن گوشت اعلا به آن حیوان، به مردم گرسنه مفاخره می‌کند! 💬 حسن صادقی نژاد 💠 گروه رسانه‌ای تیمورا 🆔 @timoora
📛 تعدادی دیگر از جفنگیات یکی دو روز اخیر پسر بچه تازه به دوران رسیده اصلاحات قم 🔻 مقایسه موسوی ملعون با ائمه 🔻 محور مقاومت خواندن اوکراین 🔻 دنیای امروز را دنیای تعامل با آمریکا دانستن 📌 به این باور رسیدید که برای حماقت و جهالت هیچ مرزی و حدی وجود ندارد! 📌 خوبه پسر جان کارت عالی بود، حسابی آمدی صدر اخبار و در لیست و وطن فروشان قرار گرفتی 📌 آیا توی این مملکت قانونی برای برخورد با اراجیف گویان قلم به مزد وجود ندارد اگر دارد چرا با این نخاله ها برخورد نمی شود و اگر وجود ندارد آقایان وکلای ملت تصویب بفرمایید ✍ محمدمهدی شریعت 💠 گروه رسانه‌ای تیمورا 🆔 @timoora
⭕️ وقتی آفتاب‌پرست خود را شبیه روباه می‌کند! 🔹فاطمه حقیقت‌جو از صورت پنج ضلعی، سپس روسری و کت دامن و بعد ازدواج سفید و الان موهایی به رنگ پرچم اوکراین جهت دُم تکانی برای اربابش تا مبادا دیپورت شود. 💠 گروه رسانه‌ای تیمورا 🆔 @timoora