🔺مقدمه ای بر فلسفه روزه‌داری (مبارزه منفی با گناه) ✍ (ره) : 🔹️یکی از احکام و دستورات خداوند متعال روزه گرفتن است. هدف و غایت و مصلحتی که خداوند در قرآن برای روزه بیان می‌کند اخص از آن چیزی است که در روایات آمده و متفاوت است. خداوند در قرآن می‌فرماید:( یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ) ای کسانی که ایمان آورده اید، روزه بر شما واجب شد همان گونه که بر پیشینیان شما واجب شد، شاید پرهیزگار شوید. قرآن هدف و سرّ روزه‌داری را متقی شدن دانسته است. سوال این است که روزه داری با تقوا چه ارتباطی دارد؟ 🔸️برای جواب به این سوال، مقدمه‌ای عرض می‌کنم. انسان به سه طریق ممکن است گناهی مرتکب نشود. راه اول آن است که اصلاً به مرکز و محل گناه قدم نگذارد. خیلی از اوقات انسان می‌داند که فلان جا مرکز گناه و جایی است که فعل حرام در آنجا انجام می‌شود، چون در آنجا قدم نمی‌گذارد و وارد نمی‌شود، پس گناهی هم مرتکب نمی‌شود. گاهی اوقات خانم‌ها و یا آقایان متدینی به ما مراجعه و اظهار می‌کنند: چون در مجلس عروسی فامیل شان فعل حرام انجام می‌شود و اختلاط وجود دارد، به آنجا نمی‌روند. این عده در واقع با اجتناب از وارد شدن به محل گناه، خودشان را از انجام آن مصون می‌دارند. در واقع این عمل یک مبارزه منفی با گناه است. این افراد می توانند به آن محیط ها پا بگذارند، اما با نرفتن به آن محل‌ها با گناه مبارزه می‌کنند و در عین حال خودشان نیز مرتکب گناه نمی‌شوند. این اشخاص همانند کسی می‌مانند که برای آنکه مریض نشود، اصلاً به مرکز آلوده به میکروب وارد نمی‌شود. 🔹️زمان سابق که در تهران بی‌حجابی شدیدی بود و متاسفانه برخی خانم‌ها رعایت حجاب نمی‌کردند، خیلی از متدینین و افراد با تقوا وارد تهران نمی‌شدند. من یادم هست که برخی از این عده برای آن که به مشهد بروند، در مسیرشان وارد تهران نمی‌شدند، بلکه در شهر ری کنار حضرت عبدالعظیم اطراق می‌کردند و بعد وسیله که مهیا می‌شد، به سفر ادامه می‌دادند. این عده از تهران دوری می‌کردند، چون آن را مرکز گناه می‌دانستند. در مورد این راه دوری از گناه، سعدی هم در گلستان شعری دارد و می‌گوید: بدیدم عابدی در کوهساری قناعت کرده از دنیا به غاری بدو گفتم به شهر اندر نیایی که باری بند از دل برگشایی بگفت آنجا پری رویان نغزند چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند او می‌گوید: عابدی در کوهستان اقامت گزیده بود، چون معتقد بود که در شهر انسان‌های زیبایی هستند که او با دیدنشان گمراه می‌شود. این یک نوع مبارزه منفی با گناه است. 📚کتاب زلال حکمت جلد ۲، صفحه ۴۴۶. 💎کانال طلاب پاسخگو🔻 @tollabe_pasokhgoo