ادامه «…در روز ارائه، همه حضار مجذوب شدند، زیرا عروسک های آنها ظاهری انسانی داشتند و حرکات آنها به قدری طبیعی بود که به نظر می رسید واقعاً دارند صحبت می کنند، در این بین اطرافیان آلبرت متوجه شدند که عروسک های او بوی گندیدگی می دهند و روز بعد، بعد از نمایش ناپدید می شدند.
آلبرت در هر نمایش از عروسک متفاوتی استفاده می کرد تا اینکه یک روز دختری در میان جمعیت ظاهر شد و گفت آن عروسک شوهر مرده اوست. همه از این اتهام مات و مبهوت شدند اما آلبرت به همه آنها نشان داد که او یک عروسک ساده است. چون دستش را بیرون آورد، عروسک را باز کرد و پشم و خاک اره را از داخل آن خارج کرد، اما همه چیز به همین جا ختم نشد.
در نمایش های بعدی، اتهاماتی وجود داشت که باعث شد تا آلبرت از سیرک بازنشسته شود.
پس از ۳ سال، آنها متوجه شدند که آلبرت خانواده خود را از قبرهای شان خارج می کرده است.
پلیس از طریق همسایه ها متوجه شد که آلبرت چه میکند و وقتی مأموران به خانه او رسیدند، دیدند که خانوادهاش تعدادی عروسکهایی خالی هستند، فقط دارای مکانیسمی برای شبیهسازی حرکت لبهای خود دارند. در میان خانه اش تعدادی عروسک کودک و یک پیرمرد ۷۹ ساله پیدا کردند.
وقتی این موضوع کشف شد، آلبرت را در زیرزمین خانه حلق آویز کردند، بین دستانش، یادداشتی داشت که می گفت:«آنها حرکت می کنند، حتی اگر من جان آنها را گرفتم.»
🔪😱 واقعیت نگران کننده 💀🔪
طبق تحقیقات، خانواده او یک ماه قبل از ورود به سیرک به قتل رسیده بودند،او از آنها به عنوان "عروسک های آموزشی" برای بهبود نمایش خود استفاده می کرد.
از این اتفاق فیلم «عروسک» که «سکوت M4ldito» نیز نامیده میشود، اقتباس شد.
اعتباری که ممکن است به آن مربوط باشد...»
#حقایق_داغ
@Truthsgram