❇️ عقل، فلسفه و پرسش از وضعیت امروز و فردای ما 🔹ضعف عقلانیت اجتماعی و غلبه احساسات بزرگترین خلا جامعه ایرانی است که موجب ضعف در طراحی آینده شده است. البته عقلانیت مدرن و ساختار آهنین (بروکراسی) غربی هم که ریشه در فرهنگ و هویت انسانی اروپایی دارد نتوانسته و نمی تواند این خلا را جبران کند بلکه بر تعمیق بحران افزوده و بیشتر خواهد افزود. 🔸امروز برای جبران این خلا، چاره ای جز تفکر و اندیشه فلسفی_انضمامی در موقعیت امروز و جهان اجتماعی جویای هویت نیست. دلسوزان و دغدغه مندان رسالتی بزرگ بر عهده دارند تا با تفکر فلسفی در تاریخ گذشته و هویت امروزی نظری به آینده کنند و از حرکت و پیشرفت جامعه جهانی و نسبت ما با بنیانهای فلسفی و تکنیک های روبنایی آن، نمایند. 🔹امروز، کسانی می توانند در این عرصه نقش افرین باشند که با فهم مشکل و باور بحران، از مشکل نگری گذر و به پرسش از خود و آینده و مسئله اصلی بار یابند و برای حل مسئله و پاسخ به پرسش های بنیادین تفکر کنند. پرسش دعوت به آغاز کردن راهی جدید و ساخت عالمی نوین است که اگر درست طرح گردد و جدی تلقی شود راهنمای آینده خواهد بود. 🔸تفکر در گرو فلسفه خوانی با عشق و تاریخ فهمی با دقت است تا با ابزار عقل و اندیشه با چشمی باز و ذهنی جستجوگر از کوچه پس کوچه های فرهنگ و زیست بوم داخلی و حرکت جهانی عبور کرده و آینده های ممکن را اندیشیده و نسبت خود را با گذشته و فرهنگ خود و تاریخ جهان انسان روشن سازد. مهمترین محصول این نوع از تفکر و اندیشه، خودآگاهی است که زیربنای علم و فرهنگ و پیشرفت است. 🔹 پرسش از وضع موجود و آینده ممکن، درگرو چشم پوشی از مشهورات و تعارفات موجود در زبان آمیخته به قبیله گرایی سیاسی و جناحی و منافع حزبی و اقتصادی است. پرسش در ذیل فهمی عمیق از هستی ممکن است چرا در هستی، پیوست ها و گسست ها، اتصال ها و انقطاع ها، تغییرها و تحولها ظهور می یابد و امکان پرسش را فراهم می سازد. 🔸نقش فلسفه و حکمت به عنوان دانش "هستی شناسی برهانی مبتنی بر منطق و یقین" را نمی توان در این میدان انکار کرد. فلسفه برهانی عرصه رخ نمایی هستی و ظهور حقیقت است. "فلسفه یقین محور" ریشه ای برای درخت علم و بنیانی برای فرهنگ و ترسیم افقی برای زیستن است. اما نه فلسفه انتزاعی محض و محصور در کنج مدرسه، بلکه فلسفه ای در متن حیات انسانی که با انسان انضمامی و تاریخ انسانی و آینده جهانی نسبتی برقرار کند تا افقی را آشکار کند و راهی را فرا روی انسان رونده بگشاید. بنابراین آینده نسبتی با فلسفه دارد که گاه آشکار است و گاه در پس حجاب داده ها و معلومات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی. امااین فلسفه است که از هستی آینده و شرایط امکان اشیا و افعال و طرح کلان حرکت بحث می کند. 🔹آنکه هر صورتی از فلسفه و حکمت مبتنی بر عقل، منطق و یقین را انکار می کند در واقع نسبت خود را با هستی و آینده قطع کرده و در کشاکش مکاتب و اندیشه ها خود را بی پناه ساخته و به موج پر تلاطم دریا افکنده است و از خود سلب اختیار و انتخاب کرده است. 🔸حکمت متعالیه یکی از صور تفکر و امکان فلسفی ایرانیان و سازنده تاریخ پنج سده اخیر ماست که می تواند راهنمای آینده ما باشد، به شرط آنکه پرسش آینده را بدان عرضه کرد و طلب پاسخ از آن داشت. آنکه اهل اندیشه و تفکر است خوب می داند که به راحتی نمی توان از کنار حکمت متعالیه گذشت و در تمنای تاسیس فلسفه ای دگر نشست و یا در حاشیه فلسفه های غربی، در آروزی ساخت هویت و افق گشایی آینده ماند. 🔹فلسفه و حکمت، ریشه در جان آدمی دارد که همواره خود را در ذهنها و فرهنگها نمایان کرده است و به میزان تعالی نفوس مشتاقان، پرده از رخ افکنده است و جلوه ای نمایان ساخته است. پس آنکه جویای فلسفه و حکمت است می بایست در جان خود و فرهنگ پیرامون، فلسفه و حکمت را سراغ گیرد و بدو پیوندد و در متن آن از نحوه هستی امروز و مسیر فردای رو به آینده دور دست پرسش کند و افق های ممکن را به نظاره بنشیند. سید مهدی موسوی ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121