گوشی را باز میکنم. متنی میخوانم که نوشته پیمان بستن با امیرالمؤمنین، پدر ما، سه روز طول کشید. سه روز صبر کردند تا همه برسند. حتی آنها که ته ته ته صف ایستاده بودند. آنها که خیلی دیر پیوستند. آنها که مدام از کنار دستی میپرسیدند: «قضیه چی بود؟»
با خودم فکر میکنم شاید امسال هم با چندهزارکیلومتر و هزار و چهارصدسال فاصله،
بابا تا این ساعت برای پیمانبستن آدمهایی مثل من هم صبر کند. آدمهایی که فراموش میکنند، میترسند، دیرتر از بقیه میرسند و بین جمعیت زرنگها دنبال چشم آشنایی میگردند.
آدمهایی اگرچه از چنین عهدی دلهره دارند، این را هم ته دلشان میدانند که برای طی کردن چنین مسیری،
#خواهر لازم دارند. کسی که زیر سایهی پدر دستشان را بگیرد و ضمانتشان را بکند.
پ.ن: اگر برایتان سؤال شد که عقد اخوت چیست، [این](
https://ble.ir/vaghtikhanemabeheshtmishavad/-7192124358003873281/1688666755223) ویدیو را ببینید. برای بستن این پیمان هنوز وقت هست!
#وقتی_خانه_ما_بهشت_میشود
🔊
@vaghtikhanemabeheshtmishavad
🌐
beheshterowze.ir