قسمت بیست و سوم دست میگذارم روی دلم؛ بنشین، آرام باش. چرا هِی می روی سمت کمد لباس هایت؟ چرا زل میزنی به ...؟ چرا مینشینی همان جا...چرا زانوی غم بغل میگیری؟ بلند شو دل... هنوز چند روز مانده... بلند شو برو پی کارت...پی دنیایت...چرا یک ساده اینقدر برایت عزیز میشود؟ بزرگ میشود؟ دست میگذارم روی دلم.. این ...رفیق چله نشینی های گفتن من است. حتی از من...این . دوستش دارم. از جنس همان عشق های خیلی شیرین است... 🆔 @vareth_eitaa