#شهیدانه
🌹خاطرات طنز🌹
😂خدایا مرسی!!😂
⭕️قبل از غروب آفتاب رسیدیم مهران.
خسته و کوفته با همان سر و وضع آشفته خودمان را به بهداری رساندیم. 😇
آنجا صحنه ای را دیدم که هرگز یادم نمی رود.
جلو در اورژانس،
یکی از اون بچه های شوخ که بهش بمب روحیه هم می گفتند،😉😁
نشسته بود و دست ها رو بالا برده بود و می گفت:😝😆😝
«خدایا ! از اینکه منو آفریدی، مرسی! دستت درد نکند، 😂شرمنده ام کردی!»⭕️
#خاطرات_طنز_شهدا