🔻 مبارزه، ادامه دارد ...
۱. «إنشاءالله، خدا به حرمت مادر شهیدان، به آبروی سالار شهیدان و همه شهداء -علیهمالسلام- به دلتان بیندازد که بازگردید. صلوات نذر میکنم و صدقه میگذارم کنار ...». در این مدت، صدها پیام از این قبیل برای من فرستاده شد. من در برابر حتی یکی از پیامهای اینچنینی، احساس خجلت و شرمندگی میکنم و پاسخی ندارم؛ نه در دنیا و نه در آخرت. شرایط بر من دشوار است و روزانه اذیت میشوم و بر روحم زخم مینشانند. محتاج خلوت و گوشه بودم و میخواستم تیرهای تهمت و تخریب و ملامت، روانهام نشوند. احساس تنهایی داشتم و معتقد بودم که باید کنارهگیری کنم تا شاید روزی از این غربت و انزوا و بیجبههگی رها بشوم و بشویم. تردیدی نداشتم، اما سیل این پیامهای صادقانه و مؤمنانه، مرا بازمیدارند. من نمیخواهم، اما دیگران اصرار میورزند که بر تو، فرض است و نباید به میل و صلاح و علایقات بنگری. بزرگان نیز مرا فراخواندند و امر کردند که بودنت، ضرورت است و تو، از آن خودت نیستی که بتوانی مستقل از شرایط انقلاب، تصمیم بگیری. هرچه گفتم که هیچم و اثر خاصی ندارم و تلاطمات و تنشها، مزاحم تلاش نظری و معرفتیام میشوند، فایده نداشت.
۲. برخی دوستان، مرا تندرو و افراطی و هتاک و فاشیست و بیاخلاق و بیمنطق و ... میدانند. من بر اساس پنداشت و تصور ناصواب دیگران، خودم را تغییر نمیدهم و مرعوب حملهی جمعی و روایتسازی نمیشوم. اینان میتوانند هر برداشتی از هویت من داشته باشند، ولی من تکلیف ندارم که تابع سلیقه و پسند اینان باشم. نمیتوانم هویت فردیام را در ارادهی جمعی اینان، مستحیل سازم و در مدار خواستشان قرار بگیرم. من محافظهکار و دوپهلونویس و وسطنشین نیستم و دکان نگشودهام و کاسبکار نیستم. هیچ تعارفی با التقاط ندارم و در صراحت، میراث از ابوذر بردهام. پس گمان نشود که چیزی تغییر کرده و قرار است سر سبز بر زبان سرخ، ترجیح داده شود. من آداب محافظهکاری نمیدانم و با خوف و هراس، بیگانهام.
۳. نسبتدادن مواضع سیاسی و فرهنگی من به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی، جفا و نارواست. هرچه که مینویسم و میگویم، مواضع شخصی خودم است و هرگز، جنبهی نهادی و دستگاهی ندارد. در این مجموعه، تنوع و تکثر وجود دارد و من نماینده و سخنگو و برآیند آن نیستم. مسئولیت همهی مواضعم، فقطوفقط بر عهدهی خودم است و نمیخواهم هزینه و عواقب آن، نصیب دیگران بشود. شما با یک چریک معرفتی مواجه هستید، نه یک سازمان. مرا عامدانه منتسب میکنند تا از طریق فشار سازمانی، کلماتم را به زنجیر بیفکنند و صراحتها و تلخیها و فریادها را زیر آوار دیوانسالاری و ادارهمآبی، دفن کنند. تکیهگاه من، ایمان است و محتاج حمایت خاص نیستم. مرا زیر سایهی دیگران ننشانید و شکایت از قلمم را نزد آنها نبرید.
۴. نه سفارش میگیرم و نه پول. وامدار و بدهکار کسی نیستم و قلمفروشی نمیکنم. جهاد تبیین، عرصهی مبارزه و جنگ و روشنگری است، نه معامله و دادوستد و سیاستبازی. به تکلیف آمدهام و به تکلیف میروم. هیچ پشتصحنهای در میان نیست. ازاینرو، دگراندیشان سکولار در عرصه رسمی و غیررسمی، گمان نکنند که تیغ نقادی و واسازی، کند میشود و حقیقت به حاشیه خواهد رفت. مبارزه، ادامه دارد و تیغی که از نیام بیرون آمده، چوبی نیست. یک نزاع و معارضهی واقعی در میان است و هیچ حساسیتی جز اصالتهای انقلابی، تعیینکننده نیست. اگر واگراییهای دههی هفتاد را در پیش بگیرند و عهد تاریخی سکولاریسم رسمی را تجدید کنند، تردیدی در مواجههی چالشی نخواهیم داشت و مرگ سرخ را با اشتیاق، در آغوش خواهیم کشید. هر خط و جریانی که استحالهی انقلاب را دستورکار قرار بدهد و بخواهد نظام را از انقلاب، تهی کند، با این لایهی چریکی و حرفهای و شجاع، روبرو خواهد بود. ما خود را برای چنین روزهایی آماده کردیم و با قواعد نبرد هویتی و گفتمانی، زندگی کردهایم. امانت امام راحل و شهیدان مظلوم را رها نمیسازیم و مجال نمیدهیم که میدان برای معارضان برانداز و دگراندیشان هویتسوز و انقلابیهای پشیمان، فراهم شود. باید ایستاد و تا آخر ماند. این حقیر، کمترین و بیمایهترین است و وجود و عدمش، تفاوتی ندارد و فقط لطف اهل معرفت و دعای اهل دل، داشته و اندوختهی اوست. کهنهسرباز، تکلیفی جز جنگیدن ندارد. خواست غلیظ شما را بر خواست قطعی خودم ترجیح دادم و با دلوجانی که همچنان جراحت دارد، از انقلاب در سپهر رسانه خواهم نوشت؛ به حول و قوهی الهی.
مهدی جمشیدی
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
💠کانال یازهــــــــرا | رسانه حجـــــــــاب
@yaazahra_ir