✍️ سید مهدی مرتضوی
اين متن دو روز پس از شهادت حاج قاسم سليماني و در بحبوحه تشييع پيكر ايشان در عراق و ايران و پيش از حمله موشكي ايران به پايگاه آمريكا نگاشته شد. برخي دوستان درباره محتوا و لحن آن تذكراتي دادند. امروز آن را اصلاح كردم. توصيه ميكنم پيش از خواندن آن، فايل كوتاه سخنان حاج قاسم كه مرتبط با اين متن است را نيز ببينيد. 👆
#قاسم_سليماني_سرمايه_اجتماعي_و_عاطفي_ايرانيان
اينها جملاتي از قاسم سليماني است كه شبيه آن را كمتر شنيدهايم:
«فقط رابطه حزب اللهي با حزب اللهي كه معنا ندارد. رابطه حزب اللهي با كسي كه دينش ضعيفتر است موضوعيت دارد؛ بايد اين كار را بكنيم. جامعه ما خانواده ماست اينها مردم ما هستند بچههاي ما هستند. بايد راه افتاد رفت بين مردم، جذب كرد. من اصلا قبول ندارم كه در بين بچه حزب اللهيها بگوييم اين آدم با اين شكل و ...! (فقط بر اساس ظاهر قضاوت نكنيم) همان دخترِ كم حجاب دختر من است. دختر ما و شماست. اين بي حجابه. اين با حجابه. اين اينجوريه. اين اونجوريه. اين چپه. اين راسته. اين اصلاح طلبه اين اصولگراست. (با اين عناوين خودمان را از ديگران جدا ميكنيم) پس چه كسي را ميخواهيم حفظ كنيم؟»
در دوراني كه فعاليت رسانهاي مخرب و ساختارشكنانه برخي دوستان داخلي يا بدخواهان خارجي از يكسو و اشتباه برخي حزب اللهيها در تحليل و عملكرد از سوي ديگر و ايجاد دو قطبي و دامن زدن به آن از سوي برخي اصلاح طلبان و همراهان دولت آقاي روحاني از سوي سوم، بين بخشهاي مختلف جامعه ديوار ميكشيد، حاج قاسم در سه جبهه فرهنگي و سياسي و اجتماعي تلاش كرد اين پيوندها را برقرار كند.
در حوزه مسائل فرهنگي، بخشهايي از جامعه مانند دختران كم حجاب كه چندان پايبند هنجارهاي مذهبي نيستند را فرزندان ما خواند و تكريم و محبت خود را از آنها دريغ نكرد و از ما هم همين را طلب كرد و حزب اللهيها را از محصور شدن در چنبره روابط با خودشان و قطع روابط عاطفي با عموم جامعه پرهيز داد. او تلاش كرد به ما بياموزد كه ميتوانيم بسيار مذهبي باشيم و براي مراعات هنجارهاي مذهبي در جامعه دل بسوزانيم و تلاش كنيم و در همان حال به ديگراني كه كمتر مثل ما هستند، احترام گذاشته و محبت بورزيم.
در حوزه مسائل سياسي، بسياري از طرفداران انقلاب گرفتار بتهاي ذهني برجاي مانده از دعواهاي جناحي سالهاي دور و نزديك و سوء تفاهمهاي دهشتناكند كه آنها را از برقراري ارتباط منصفانه و مهربانانه با يكديگر باز ميدارد. حاج قاسم در اوج انقلابي گري، از نفرت پراكني نسبت به يكديگر به اسم چپ و راست يا اصلاح طلبي و اصول گرايي ناراضي بود و تلاش ميكرد حصار عاطفي بين ديدگاههاي مختلف سياسي موجود در جامعه را بشكند و اسير نگاههاي تنگ نظرانه جناحي و سياسي نشود. او تلاش ميكرد به ما بياموزد كه ميتوانيم منتقد جدي باورها و عملكرد ديگران باشيم اما آنها را با برچسبهايي مثل نفوذ و فساد و خيانت يا تحجر و تماميت خواه و كاسب تحريم بي آبرو نكنيم. او خون دل خورد تا ما بياموزيم نفرت خود را بجاي هموطنان غير همفكر خود، نثار كساني كنيم كه جنايتكاران داعش را در دامن خود پرورده و به جان بشريت مياندازند.
در زمانهاي كه مذهبيها و حزب اللهيها در ارتباط با عموم جامعه، زبان مشترك و قابل فهمي نداشته و نتوانستهاند حس تكريم و احترام و محبت خود نسبت به بخشهاي ديگر جامعه را ابراز كنند، حاج قاسم به دنبال آن بود كه به آنها اين زبان مشترك را بياموزد. او مرزهاي دفاع از حرم اهلبيت را از عراق و سوريه به مناطق سيل زده شمال و غرب و جنوب كشور كشاند و جوانان عاشق اهلبيت و جوياي شهادت را براي خدمت به هموطنان گرفتار و نيازمند كمك فراخواند. (ادامه در پست بعد)
✅
https://eitaa.com/yad_dashtha