🔹 یادداشت زیر را یکی از دوستان عزیزم ارسال کردند. نوشته جناب
#سعدالله_زارعی است. بسیار زیبا و خواندنی است. توصیه میکنم آن را با دقت بخوانید.
🔹 البته نکاتی درباره آن به ذهنم رسید که پس از یادداشت تقدیم خواهم کرد.
از نظر بنده نکات بسیار مهم و تعیین کننده ای است. لذا درخواست میکنم دوستان بزرگوار اگر آن نکات را صحیح میدانند منتشر کنند و اگر نیازمند اصلاح است، بنده را راهنمایی فرمایند.
پیشاپیش از طولانی شدن بحث، پوزش می طلبم.
#کم_و_کیف_ساز_ناکوک_مذاکره
✍ سعدالله زارعی
کسانی که از «مذاکره با آمریکا» صحبت میکنند، در خوشبینانهترین حالت، نوعاً موضوع را از منظری ایرانی میبینند و خصوصیات ایرانی که آمیزهای از اخلاق، اعتقادات، معنویات، حکمت و سیاستورزی است را بر آن سوار میکنند و این در حالی است که این موضوع وابسته به قبول واقعی طرفی است که اساسا در این چارچوب فکری نمیگنجد. از سوی دیگر واقعیت این است که میان فهم واقعی از مذاکره و بیان همین کلمه از سوی آمریکا تفاوت بنیادین وجود دارد و باز این در حالی است که در ایران هم آنانکه سردمدار بحث مذاکره با آمریکا هستند و به طور جدی از آن دفاع میکنند، منظور واقعیشان مذاکره میان ایران و آمریکا و یا آمریکا و ایران نیست؛ چرا که آنان به درستی میدانند منظور آمریکا از واژه «مذاکره» (Negotiation) مذاکره نیست، بلکه تحمیل یکطرفه خواسته آمریکاست. اینها با مردم خود صادق نیستند تا صریحا بگویند ما هم از «مذاکره با آمریکا»، دادن امتیازات یکطرفه به رهبران کاخ سفید را دنبال میکنیم. در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
1- مذاکره در عرف سیاسی، گفتوگو برای رسیدن به توافق بر مبنای توزیع فرصتها و پذیرش مسئولیت مشترک کاهش تهدیدات (دادن طرفینی هزینه) است. در اینجا دو طرف، حق طرف مقابل را پذیرفتهاند و روی فرصتها و تهدیدات پدیدههای مشترک وارد یک فرایند سیاسی شده و در نهایت با رضایت کامل یا نسبی طرفین از آن خارج میشوند.
اگر ما این تعریف را برداریم و با تجربه خودمان یعنی گفتوگوهای مستقیم یا غیرمستقیم - با آمریکا که کم هم نبوده است- مقایسه کنیم، درمییابیم که آنچه تاکنون میان ما اتفاق افتاده مصداق مذاکره نبوده و دقیقاً دادن امتیازات یکطرفه به آمریکا بوده بدون آنکه وضع ما از جنبه کاهش فشار خارجی بهبود پیدا کرده باشد. براساس این تجربه درمییابیم که الان هم که آمریکا در مواجهه با ما از واژه مذاکره استفاده میکند، منظورش مذاکره نیست، بلکه تحمیل یکطرفه خواستههایی است که منافع آمریکا را بهطور کامل تأمین میکند، اما در آن سوی ماجرا به موقعیت و امتیازات جمهوری اسلامی آسیب جدی وارد مینماید. این در حالی است که اگر به معنای واقعی کلمه، مذاکرهای وجود داشته باشد نتیجه آن مذاکره قاعدتاً و لزوماً باید معکوس باشد یعنی این مذاکره در صورتی حقیقی است که آمریکاییها بپذیرند باید تجاوز و تعدی به حقوق و منافع جمهوری اسلامی را متوقف گردانند و عقب بنشینند. پس این کلمه «مذاکره» در ادبیات آمریکاییها در واقع ترجمه «دادن امتیازات یکطرفه از سوی ایران به آمریکا» است و لذا باید این واژه را از ادبیات سیاسی میان ایران و آمریکا کنار گذاشت چرا که «واقعی» نیست و فقط تأمینکننده مقصود واشنگتن میباشد.
2- آنانکه در ایران از مذاکره با آمریکا حرف میزنند، برخلاف تصور بسیاری از ما، دچار سوءتفاهم نیستند و دقیقاً میدانند چه میگویند. منظور آنان از مذاکره، واقعاً مذاکره نیست. منظور آنان هم بدون شک، دادن امتیازات یکطرفه به آمریکاست و خودشان هم دقیقاً میدانند که این ماجرا هیچ مابهازایی برای ایران ندارد؛ کما اینکه تاکنون نداشته است. بعضی گمان کردهاند فلان مقام مسئول که 26 دی ماه در نشست مجمع عمومی بانک مرکزی ایران گفت من برای اداره اقتصاد کشور و بهبود شرایط اقتصادی داخل، به غیر از درب سیاست خارجی - بخوانید دادن امتیازات بزرگ یکطرفه- درب دیگری نمیشناسم و جای دیگری بلد نیستم، این به دلیل سوءتفاهم و یا فقط به دلیل باورهای غلط نسبت به آمریکا و به بیان دیگر ناشی از «خوشخیالی» نیست. یعنی اینکه بعضی گمان میکنند این منادیان مذاکره با آمریکا با هدف اینکه آمریکا به ایران روی خوش نشان دهد، این بحثها را مطرح میکنند، واقعیت ندارد. (ادامه در پست بعد)
✅
https://eitaa.com/yad_dashtha