#طنز_جبهه
#راوی_همرزم_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#حسین_فصیحی
شهید حسین فصیحی خیلی اخلاق شوخی داشت وقتی قرار شد هم اتاقی شویم به من گفت: یک چیزی به شما می گویم نه نگو؛ گفتم: چشم؛ گفت: ببین اگر می خواهی اینجا بهت خوش بگذرد هر چه که من گفتم: نگو نه دروغ می گوید! گفتم: باشد قبول. گفت: از الان بهت بگویم من به شوخی به این بچه رزمنده ها گفتم پدرم آخوند است و دوتا هم زن دارد. حالا که تو هم طلبه ای به همه می گویم ایشان شاگرد پدرم هستن تو هم باید قبول کنی تا به تو هم خوش بگذرد. اینجا بیای پیش من باشی من این حرفها را میزنم حالا میل خودت است. من هم چون آنجا غریب بودم از خدام بود یک آشنایی داشته باشم هر چه شهید فصیحی
می گفت می گفتم چشم. و هر چی هم به بچه ها می گفت تائید می کردم و می گفتم: راست می گوید. گاهی شهید حسین فصیحی خودش هم آخوند می شد و منبر می رفت و برای بچه ها روضه عُمَر را می خواند و با این روش حسابی بچه رزمنده ها را می خنداند و روحیه ی آنها را شاد می کرد که به دور از خانه و کاشانه هستند کمتر دلتنگ شوند و برای رفتن به خط مقدم جبهه انرژی مثبت داشته باشند.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398