در خروجی قرن ایستادهایم؛ قرنی که با انقلاب شعری نیما یوشیج در سال ۱۳۰۰ آغاز شد و با نفوذ او در طول این سده ادامه یافت
🔻ردای نیما بر تن شعر قرن
آرامآرام در حال بیرونرفتن از در خروجی قرن هستیم؛ قرنی که به لحاظ بازه زمانی، مثل همه قرون گذشته، صد سال بیشتر را در بر نگرفته، اما آنقدر سرعت تحولات در آن بالا بوده انگار همعصرهای ما در مقایسه با پیشینیان، چندین قرن را به جای یک قرن زیستهاند. اگر بخواهیم رفتاری کرونولوژیک با شعر معاصر فارسی در قرن اخیر در پیش بگیریم، طی این گاهشماری خواهیم دید سرسامی بر قرن مسلط بودهاست. گاهی در طول تاریخ شعر فارسی، قرنی میآمده و قرنی میرفته بی آنکه بدن شعر فارسی تکانهای جدی را تجربه کردهباشد. اما شما قرن حاضر را بنگرید؛ چقدر تحول، چقدر چرخش، چقدر ایده و نظریه و حرکت. از قضا در پایان قرنی به سر میبریم که میزبان مراسم جشن تولد شعر نوین ایران بودهاست؛ نیمایوشیج، در آغازین سال همین قرن بود که نخستین شعرش را منتشر کرد.
او واضع نوعی از شعر شد که با گذشت صدسال، همچنان از کار نیفتادهاست، حتی اگر امروز کمتر شاعری را پیدا کنید که شعر نیمایی بنویسد. اساس نوگرایی و انقلاب او، بر «فرزند زمانه خویشتن» بودن و نیز تجهیز به «میدان تازه دید» استوار بوده و از این رو ما شاعران هنوز نیمایی هستیم، حتی اگر نیمایینویس نباشیم. گستره تاثیر نیمایوشیج و انقلاب شعریاش در طول قرن قابل ردیابی است؛ از ۱۳۰۰ تا ۱۳۹۹. طرحی که نیما درانداخته، آنقدر مهم بوده که در طول این قرن همه شاعران، حتی آنها که در ظاهر کاری به کار او نداشتهاند به نوعی در حال تعیین تکلیف با او و شعرش بودهاند. از همان مخالفان متقدمش که چراغ بر مسیری که او میرفت خاموش میکردند تا منتقدان متاخرش که از شاعر نیماییبودن استعفا میدادند، همه و همه در حال تعیین تکلیف با مهمترین رویداد شعری قرن بودهاند، یعنی با نیما و پیشنهاد شعریاش. شعر در قرن ما برمدار نیما یوشیج چرخیدهاست، حتی حالا که بر در خروجی آن ایستادهایم و ظاهرا بیش از ۹دهه از ارائه پیشنهاد او گذشتهاست. شعر نوین ایران در قرن اخیر، فراز و فرود بسیار دیدهاست. به محاق سیاست رفته، از خیابان سر برآورده، به پستوها درغلتیده و دوباره سینه سپر کرده و برخاستهاست. اما از کجا برخاسته و در اعصار مختلف، پا بر چه رکابهایی فشردهاست؟ در این گزارش کوتاه از این فراز و فرودها گفتهایم.
ادامه:
https://www.jjo.ir/005TOS