علی بهاری
حق با مطهری است
«من حجاب را انتخاب نمیبینم و به آزادی در آن اعتقاد ندارم. من نیمه عریان بودن را آزادی انسانی نمیدانم و آن را آزادی حیوانی و غریزی تلقی میکنم.»
اینها بخشی از سخنان علی مطهری در کلابهاوس است. او که به صراحت در ابراز نظر سیاسی و فرهنگی شهره است در این گفتگو با بسیاری از مشهورات و مقبولات جامعه مخالفت کرد و البته هزینهاش را هم پرداخت! برخی از نویسندگانی که گرایش اصلاحطلبی دارند به نقد اظهارات ایشان پرداختند. در این نوشتار، نگاهی گذرا میاندازیم به نقد یکی از یادداشتنویسان سایت عصر ایران، ولی پیش از آن بخشهایی از اظهارات این نماینده سابق مجلس را مرور میکنیم:
- اگر کسی کنار دریا تحریک نمیشود بیمار است. خدا خواسته ما تحریک شویم، باید تحریک شویم.
- اینکه جوان ما با دیدن دست یک خانم تحریک میشود، خوب است. الان در اروپا مشکل دارند با این مسئله و تحریک نمیشوند. مردها تحریک نمیشوند و زنها رو میآورند به مردهای آفریقایی!
- تساوی حقوق زن ومرد به معنای تشابه حقوق آنها نیست.
- تعدد زوجات بسیار حکیمانه است. چون زنان آماده ازدواج از مردان بیشتر اند و نباید حق ازدواج کردن را از زنان گرفت.
پس از این گفتگو، جناب هومان دوراندیش در یادداشتی که با عنوان «دفاع مطهری از حجاب، نقض غرض بود» به نقد دیدگاههای او پرداخت. این نقدها را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد:
- ریشه تحریک جنسی، درون آدمیان است. بنابراین قدم زدن در ساحل مختلط و نماز خواندن در مسجد مجزا تفاوتی نمیکند!
- در سربازخانهها و خوابگاهها جنس مخالف برهنه وجود ندارد ولی میل جنسی وجود دارد. پس میان تحریک میل جنسی مردان و برهنگی زنان در جامعه، ارتباطی نیست.
- مطهری نقض غرض کرده است، زیرا مردی که با دیدن اندام برهنه زن، تحریک نمیشود به آخرت آباد نزدیکتر است تا مردی که با دیدن آن تحریک میشود.
- این که یک مرد با دیدن زن برهنه تحریک شود نشان دهنده ناسلامتی روان اوست نه سلامتی آن.
- آن چه مردان را از وسوسههای جنسی نجات میدهد تقوا و عفت است نه ازدواج.
- امر کردن زنان صدر اسلام به حجاب نه از باب پیشگیری از مفاسد جنسی که به خاطر هویتبخشی به زنان مسلمان بوده است.
در یک کلام تقریبا همه گفتههای جناب دوراندیش خطا بلکه واضحالبطلان است. از آن جایی که برخی از ادعاهای ایشان همپوشانی دارند از نقد تکتک میپرهیزم و به صورت کلی نقد میکنم.
یک: مردی که با دیدن بدن زن تحریک نمیشود به لحاظ روانی و زیستی بخشی از فرایند لذت جنسی را از دست داده است و هنگام معاشقه با همسرش باید به فکر کارهایی باشد که بتواند لذت مراحل از دست رفته را جبران کند. به بیان دیگر، فرض کنیم لذت جنسی با یک نگاه ساده شروع میشود و به رابطه عمیق جنسی ختم میشود. کل این بازه را از یک تا ده شمارهگذاری میکنیم. مردی که با دیدن یک زن برهنه یا نیمهبرهنه هیچ لذتی نمیبرد لذت شماره یک تا سه جنسی را – عدد، از باب مثال است – از دست داده است و برای داشتن یک رابطه کامل و درک لذتهای دهگانه باید مراحل دیگری به رابطه جنسیاش اضافه کند. همین موضوع سبب میشود کمکم پای ابزارهای مختلف هم به رابطه جنسی باز شود و سپس کار به رابطه جنسی گروهی بکشد و در نهایت به رابطه با حیوانات! ختم شود. در واقع کل فرآیند لذتطلبی جنونآمیز در روابط جنسی از یک انحراف ساده شروع شد: هرزگی چشم!
دو: گاهی یک پدیده، شرط لازم یک پدیده دیگر است نه شرط کافی. مثلا برای درست کردن قرمهسبزی شما باید گوشت و لوبیا قرمز داشته باشید. اما آیا با داشتن گوشت و لوبیا قرمز کار تمام و قرمهسبزی سر میز حاضر است؟ خیر. زیرا گوشت و لوبیا شرط لازم قرمهسبزی هستند نه شرط کافی آن. عدم برهنگی بانوان در جامعه هم شرط لازم داشتن یک جامعه پاک است نه شرط کافی. بنابراین اگر سایر شروط مثل پاکچشمی افراد، ازدواج به موقع و آموزش صحیح محقق نشود حتی با وجود حجاب جامعه سالمی نخواهیم داشت. در واقع مغالطه جناب دوراندیش، شرط کافی دانستن شروط لازم آقای مطهری برای یک جامعه سالم است.
سه: فرض کنید ما انسانها به گونهای آفریده شده بودیم که ذاتا از مال حرام بدمان میآمد، به گونهای که هر گاه میخواستیم لقمه حرام بخوریم بوی تعفنش حالمان را بد میکرد و مزه مشمئزکنندهاش، منزجرمان میکرد. آیا در این صورت دست نزدن به مال یتیم و احراز از رشوه و روگردانی از ربا هنر بود؟ بنابراین تمام ارزش تقوا و عفت به این است که گناه برای انسان جاذبه داشته باشد. آن گاه میتوان از متقی و عفیف سخن گفت!
چهار: به نظر میرسد دفاع از حجاب اجباری یا اختیاری امری پیچیده و دارای ابعاد گوناگون است و اساسا نمیتوان در یک یادداشت، نسخهاش را پیچید، اما اگر همه استدلالهای موافقان حجاب اختیاری از قبیل جناب دوراندیش است باید فکری به حال پایگاه اجتماعیشان بکنند!