2️⃣بخش دوم
گلولههاي كاغذي از جنس باروت
«آيا پرچم ما از زنان حفاظت ميكند؟» اين پرسش حساسيت برانگيز و تحريك كنندهاي بود كه بيش از يكصد سال پيش روزنامههاي تحت حمايت سياستمداران صاحب نفوذ آمريكايي «ويليام رندولفهارست» به عنوان تيتر اول در سرتاسر آمريكا، در سال 1889 منتشر ساختند. ايالات متحده آمريكا براي اشغال كشور كوبا و بيرون آوردن آن از چنگ اسپانيا، عمليات رواني پيچيدهاي را اجرا كرد.
به خطر افتادن سرمايهگذاري آمريكا و دوركردن اسپانيا از مرزهاي نزديك ايالات متحده و تصاحب منابع عظيم و ارزشمند كوبا، بهانههاي مناسبي براي وارد عمل شدن آمريكا بود. دو روزنامه «توسعه طلب» و «كلمه» باحمايت و هدايت دو سرمايه دار آمريكايي يعني «هارست» و «جوزف پوليترز» جزئياتي تمام از ستمها و زورگوييهاي ارتش اسپانيا در كوبا را مو به مو گزارش ميكردند.
«ريچارد ديويس» روزنامه نگار آمريكايي با حقوق ماهيانه 3 هزار دلار(به ارزش اين مبلغ در يك قرن پيش توجه كنيد) به كوبا اعزام شد تا به عنوان خبرنگار، گزارشهاي خود را از مظلوميت و ستمديدگي بوميان كوبايي به روزنامههاي آمريكا ارسال نمايد.
آتش نزاع ميان آمريكا و اسپانيا، از زير مشتي خاكستر گرم به واسطه حادثهاي كوچك، وقتي به شعله جنگي تمام عيار تبديل شد كه اسپانياييها سه دختر شورشي كوبايي را پيش از سوار شدن بر كشتيهاي بخار راهي نيويورك، براي بازرسي بدني، برهنه ساختند. سربازان زن اسپانيايي براي جلوگيري از قاچاق مدارك مهم اين اين عمل را انجام داده بودند، اما «هارست» تيتر نخست تمام روزنامههايي تحت نفوذ خود را با اين پرسش آغاز كرد: «آيا پرچم ما از زنان حفاظت ميكند؟»
بهترين سوژه و بهانه براي شليك به قلب هدف به دست آمده بود. «فدريك رمينگتون» يكي از طراحان و تصويرسازان برجسته مطبوعات آمريكايي تصويري كشيد كه چند مرد در حال عريان كردن سه دختر بودند. اين طرح با عنوان «داستان سه دختر برهنه» با گستره عظيمي در تمام روزنامههاي آمريكا منتشر شد. همين طرح بر وجدان «ديويس» خبرنگار، تأثير جدي گذاشت تا جايي كه حقيقت ماجرا را آشكار ساخت. «هارست» به عنوان فرمانده اصلي و پشت پرده ايالات متحده، از اين خبرنگار و طراح جوان اعزامي به كوبا تصاوير بيشتري ميخواست، اما اين دو كه به اندازه كافي گزارش و طرح ارسال كرده بودند، از اين همه دروغ سازي خسته و پشيمان بودند. «رمينگتون» طي تلگرافي به «هارست» اعلام كرد: «اينجا در كوبا همه چيز آرام است. باور كن هيچ ناآرامي و اغتشاشي وجود ندارد. جنگي هم رخ نخواهد داد. من ميخواهم برگردم.»
«هارست» با سرعت پاسخ خود را در تلگراف چنين گفت: «لطفاً بمانيد. شما تدارك عكس ببينيد، من هم تدارك جنگ را ميبينم!»
👇