4️⃣بخش چهارم و پایانی
تشكيل اتاق جنگ قرارگا ههاي فرهنگي – رسانهاي براي يافتن معبر
«پول نداريم اضافه كاري كارمندهايمان را بدهيم. دلتان خوش است به چه؟ بي مايه، فتير است» اين جملهاي است كه از كارگزاران و دست اندركاران عرصه فرهنگ و رسانه و هنر موسسات دولتي و رسمي بسيار شنيده ميشود. جملاتي كه در فصلهاي انتخاباتي و فعاليت ستادهاي پوسترچسباني و به ويژه سفرهاي مقامات عالي مرتبه و بلند پايگان سياسي و نظامي نه تنها شنيده نميشود بلكه بنابر تشخيص تكليف و فوريت و اضطرار، باراني از بودجه هاي نداشته! از كيسه غيب سرازير و كوچه و در و ديوار و جدول شهر كاغذ ديواري ميشود.
اين نشانهها، علائم بدخيمي سرطان فرهنگي جامعه متملّق و چاپلوسي است كه در پيچ و خم روزگار پر تيره و تار دنيازدگي، همه ستارهها و اسطورههاي افتخارش در حال خاموشي و فراموشي اند و حتي شهيدان نو رسيده تابستانه اش را نيز در سطح عمومي يك استان كوچك نتوانسته معرفي و بشناساند. غافل از آنكه در موج و گردابي حائل، برخودگويي و خودخندي گزارش ها و بيلان كارهاي اداري بسنده كرده است.
دو سال پيش يكي از فرماندهان ارشد نظامي يكي از استان هاي كوچك، در گزارشي كه به شوخي نزديكتر بود، خبر از آن ميداد كه «دوهزار وبلاگنويس بسيجي را شناسايي و تربيت و به كار گرفته ايم!»
به رقم دو هزار وبلاگ نويس يك بار ديگر تأمل جدي بياندازيد. لشكري رسانهاي كه ميتواند توانايي راه اندازي سونامي تبليغاتي و رواني را در يك قاره داشته باشد. آمارهاي دورغين و ساختگي و به دور از واقعيت، موريانه وار بر پيكره كاخ رفيع و بنيان سازهي فرهنگ و هنر و رسانه انقلاب افتاده اند. پوست اندازي مديريتي و كنار نهادن شيوههاي مندرس و فرسوده و نخ نما و به كارگيري نيروهاي خودجوش و با تجربه حاضر در اين خاكريز با به كارگيري علم و تكنيك و تعهد ،تنها راهكارهاي عملي است براي تشكيل يگانهاي واكنش سريع فرهنگي رسانهاي انقلاب اسلامي. يگانهايي از جنس روايت فتح و سربازاني همچون رضا برجي. اگر چه حزب الله لبنان در اوج تنهايي و غربت راه جهاد و مبارزه را از عظمت عاشورايي جنگ 8 ساله ما آموخت، اما با شرم و شرنگ فراوان بايد امروز از راههاي رفته حزب الله لبنان و شبكه المنار بسياري از نادانستهها و نداشتهها را آموخت و به كار گرفت. حركت تبليغي و رسانهاي حزب الله لبنان به گفته شاهدان عيني در حوزه مطالعات و تحقيقات جنگ 33 روزه و گردآوري اطلاعات و خاطرات شهدا در قالب بانك خاطرات و نگهداري آثار جنگ و ثبت افتخارات آن در قالب موزه جنگ و نمايشگاههاي فصلي، فعاليتي بسيار گسترده و با عظمت را در بر ميگيرد كه در سه دهه گذشته كشور ايران، اگر بي نظير نباشد، كم نظير است.
اين مهم چيزي نيست كه بدون داشتن يك اتاق فكر منسجم متشكل از گروههاي تخصصي و برنامه ريز و هم چنين بدون به كارگيري نيروهاي خودجوش و مردمي علاقه مند و دردمند بتوان به آن دست يافت.
علت المرض رخوت و عامل سندرم سستي و استيصال رزمندگان رسمي و كارت دار و عنوان گرفته و درجه دار و حقوق و پاداش بگير اين عرصه؛ دور شدن از سنگر اصلي يعني مسجد و روحيه تكليف گرايانه و بسيجي است. اگر حزب الله لبنان و رضا برجي در مسابقه سرعت خرگوش هاي دهكده قاعده مند مك لوهان ، امكان پرواز و فراز يافته و مسيطر بر زمان و تكنيك گشته اند، با تمسك به حركت جهادي و مسجدي و روحيه پروانگي و شيدايي است كه ما در هر روز جنگ آن را آزموديم.
اتاق جنگ فرهنگي و رسانهاي و تشكيل پادگانهاي نبرد نوين رسانه اي، راهبردي است اساسي كه در منشور استقامت و پيام قطع نامه حضرت روح الله(س) در تير1367 با تكيه بر همان روحيه بسيجي و تكليف گرايانه و با محوريت مسجد به عنوان سنگر، ديده شده است و اجراي آن افق نگاه و ديدگاهي جهاني ميطلبد تا دراين حركتهاي سريع و زيرثانيهاي رسانههاي غرب عنوان دون كيشوتهاي ديوانه را از آن خود نسازيم.
حركت فرهنگي و رسانهاي موسسات و مراكز رسمي و دولتي نظام اسلامي در برابر حجمهها و حملههاي دشمن با آهنگ پدافندي و تأخيري و كند بي شباهت نيست به راه رفتن لاك پشت خواب آلودي در ميان گروه خرگوشهاي فرز و چالاك در ميدان مسابقه. مسابقهاي كه پايان خوش و شاداني ندارد. باور كنيد در عرصه رسانه و فرهنگ؛ تمدن غرب شق القمري از جنس اعجاز نمي كند. پيش روي غرب ريشه در ضعف و سستي ما دارد. طلايه داران غرب ذاتا حس گرا و عمل گرا هستند. پراگماتيسم و عمل گرايي به دنبال سودمندی، فایده و نتیجه كار است و از همين رو علم و تخصص را با همه زواياي آن به كار مي گيرد تا بهترين و پرسود ترين نتيجه را در كمترين زمان به دست آورد. اگر چه حضرت روح الله(ره) ام الشعائر انقلاب را «مامور به تكليف بودن» يك مجاهد في سبيل الله دانسته اما حضرتش بارها و بارها بر انجام تكليف و وظيفه به بهترين و منطقي ترين و علمي ترين و تخصصي ترين شكل ممكن تاكيد فرموده اند.