نواندیشان دینی و روایتهای داستانی زهرا عسکری نگارش در قالبِ رُمان و داستان، مخاطبانِ بیشتری را با خود همراه می‌کند. این ذائقهٔ بشرِ امروز است. نحله‌های مختلف فکری هم نمی‌توانند به این مهم بی توجه بمانند. نواندیشان دینی در ایران هم بعضاً کوشیده‌اند تا اندیشه‌های خود را در این قالب با مخاطب در میان بگذارند. علی شریعتی در اوج مبارزات سیاسی بود که قصهٔ حسن و محبوبه را نوشت. حسن آلادپوش و محبوبه متحدین، زوجی مبارز بودند که در راه مبارزات سیاسی کشته شدند. شریعتی در سال 1355 قصهٔ حسن و محبوبه را با الهام گیری از این زوج مبارز نقل کرد. شریعتی تمامی ویژگیهای مطلوبِ یک انسانِ مبارز را برجسته کرد و این داستان را نگاشت. این قصه، روایت زن و شوهری بود که به روستایی می‌روند. در آن روستا یک روحانی و یک معلم حضور دارند. شریعتی که انتقاداتی به روحانیت داشت، در این داستان نیز ملای روستا را فردی مرتجع تصویر می‌کند. اما در مقابل، معلمِ روستا را مورد توجه قرار می‌دهد و او را از درک و شعور بالایی برخوردار می‌داند. معلم که تا پیش از آمدن حسن و محبوبه به روستا، الگویی را برای یک فرد مبارز نمی‌شناخته، این دو را مبارزان واقعی می‌بیند و به عنوان دو مبارز انقلابی از آنها یاد می‌کند. شریعتی در این داستان، کوشیده است تا تمامی ویژگیهایی که برای یک مبارز انقلابی می‌شناسد را در این داستان نشان دهد. مرتضی مطهری هم به ماجرای داستان نویسی وارد شد. در سالهای دهه چهل و پنجاه، غالب داستان نویسان رویکردی چپ گرایانه داشتند. مطهری ضرورت داستان نویسی را درک کرد و کتاب «داستان راستان» را نوشت. این کتاب بر اساس زندگی برخی از بزرگان دین اسلام نگاشته شده بود. داستان راستان در دو جلد نگاشته شد و در هر جلد، هفتاد و پنج داستانِ کوتاه نقل شد. این کتاب در سال 1344 به عنوان کتاب برندهٔ جایزه یونسکو نیز معرفی گردید. داستان نویسی اما رویّهٔ معمول در میان نواندیشان دینی نبود. عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری هیچگاه به این میدان وارد نشدند. اما به نظر می‌رسد که نواندیشان دینی متأخر گوشه چشمی به داستان نویسی دارند. عطالله مهاجرانی کتاب «حاج آخوند» را نوشته است. وی کوشیده تا در این کتاب، منشِ مطلوبِ یک فرد روحانی را روایت کند. حاج آخوند فردی معنوی و اخلاقی است که در روستایی زندگی می‌کند و مهاجرانی در ایام کودکی و نوجوانی با وی معاشرت داشته و از او ادب دینداری را آموخته است. مهاجرانی در این کتاب، برخی رفتار و گفتارها را در کلامِ حاج آخوند برجسته می‌بیند که در ایده‌های نواندیشان دینی یافت می‌شود. حسن محدثی هم برخی آثار را در قالبی داستانی منتشر کرده است. او کتابِ «حاجی خودتی» را در خصوص خاطرات خود از حج نگاشته است. این کتاب اگرچه روایتی داستان گونه دارد، اما نشان دهندهٔ پاره‌ای از انتقادات به رفتار حاجیان در موسم حج نیز می‌باشد. نویسندهٔ کتاب، کوشیده است تا برخی از اعتقاداتِ عموم دینداران را نیز در این کتاب مورد نقد قرار دهد. وی برای انتقاد خود، روایت داستانی را شایسته دیده و از آن کمک گرفته است. حسن محدثی پیش از این نیز به همراه بیژن عبدالکریمی کتاب «مشرکی در خانواده پیامبر» را نوشته بود. این اثر نیز در قالبی داستانی بیان شده بود. در آن کتاب نشان داده بود که فارغ از ستیزه جوییهای دینی، چگونه می‌توان به دیگران نیز به عنوان انسانهایی با مَنش متفاوت احترام گذاشت. حتی به آنها مِهر و عشق ورزید. سروش دباغ نیز از جمله افرادی است که به رُمان و داستان توجه دارد. وی اگر چه تا کنون، اثری داستانی ننوشته است، اما بارها در خصوص رُمانهای مطرح به بحث پرداخته و آن را مورد توجه قرار داده است. وی برخی از دغدغه‌های دینی و اخلاقی را نیز در لا به لای همین آثار داستانی جستجو می‌کند و با مخاطبان خود در میان می‌گذارَد. اندک جرقه‌های داستانی در میان نواندیشان دینی زده شده است. شاید روزی این جرقه‌ها شعله ور گردد و بیان اندیشه‌ها از طریق روایات داستانی، رویّهٔ معمول و مرسوم آنها نیز قرار گیرد.