سیاستگذاری ما و طنزی به نام «تغییر طالبان»
صادق امامی
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان روز پنجشنبه در بخشی از اظهاراتش در حرم امامخمینی(ره) به مساله افغانستان اشاره کرد. بخشی از اظهارات وزیر امور خارجه درباره بهرسمیت شناختن طالبان که مشروط به تشکیل دولتی فراگیر در کابل شده است، پیش از این بارها و بارها از سوی او و وزارت امور خارجه عنوان شده بود. امیرعبداللهیان در موضوع حقابه -که در دو سال گذشته در مواجهه با آن مماشات میشد- متاثر از بحران سیستان و هشدار اخیر رئیسجمهور به طالبان، صریحتر سخن گفت. او خطاب به طالبان گفت: «حل مشکل حقابه از طریق بیانیه سیاسی نیست. از طریق اقدام حقوقی در چهارچوب عهدنامه 1351 است.» موضوع سومی که وزیر امور خارجه بهصورت جدی درباره آن به طالبان هشدار داد، درگیریهای مرزی بود. این رویکرد برخلاف رویه سابق وزارت امور خارجه بود که پیشتر در پاسخ به درگیریهای مرزی یا آن را ناشی از «عدم آشنایی مرزبانان هیات حاکمه سرپرستی طالبان» میخواند یا اینکه از حل شدن موضوع پس از هماهنگی مرزبانان دوطرف خبر میداد. این بار اما او بهصراحت درگیریهای مرزی را «یک عامل نگرانی» ایران خواند: «درگیریهای مرزی پراکندهای که در ماههای گذشته در مرز ایران و افغانستان بهوقوع پیوسته، یک عامل نگرانی است.» برآیند این اظهارات نشان میدهد تهران پس از گذشت دو سال قصد دارد رویکرد خود را در مواجهه با همسایه شرقیاش تغییر دهد و قاطعانهتر با کابل سخن بگوید. اما سوالی که در این بین ذهن هر پرسشگری را به خود معطوف میدارد، این است که چرا پس از دو سال تهران به چنین تصمیمی رسیده است؟ هر سه موضوعی که وزیر امور خارجه به آن اشاره کرده است، باید از دو سال پیش بهصورت جدی در دستورکار ایران قرار میگرفت، نه اینکه حالا که بخشی از سیستان بهدلیل عدم پایبندی طالبان به قرارداد 1351 به مرز بحران بیآبی رسیده است و در مرز اقدامات ماجراجویانهای انجام میگیرد، به طالبان هشدار داده شود. برای چرایی رسیدن به این نقطه، باید کمی به عقبتر و حدود یکسال پیش از روی کار آمدن طالبان در ایران بازگشت.
1- از ماهها پیش از سقوط کابل و بهقدرت رسیدن طالبان، کلیدواژه «تغییر طالبان» در فضای رسانهای ایران ترویج یافت و فراگیر شد. اینکه این کلیدواژه خروجی کدام اتاق فکر بود، چندان واضح نیست و امروز نیز کسی حاضر نیست به میدان بیاید و مسئولیت خلق این کلیدواژه را برعهده بگیرد. درحالیکه در ایران جریانی از تغییر طالبان سخن میگفت و در تایید آن فهرست بلندبالایی ساخته و پرداخته شده بود، ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان 16 تیرماه 1400 در یک نشست مجازی که نگارنده نیز در آن حضور داشت، «تغییر طالبان» را به افزایش سن طالب و بهتبع آن پختهتر شدنشان و همچنین توسعه روابط با کشورهای جهان محدود کرد. اثرات طراحی کلیدواژه تغییر طالبان پس از روی کار آمدن طالبان دامان ایران را گرفت. خروج آمریکا از افغانستان بهقدری برای واشنگتن خفتبار بود که حتی «فرانسیس فوکویاما» صاحب نظریه «پایان تاریخ» در وبگاه «جهان پیش رو» مایوسانه از «رویگردانی» آمریکا از جهان و «پایان دوران [هژمونی] آمریکا» نوشت اما در ایران که سالها برای چنین اتفاقی لحظهشماری میشد، شکست آمریکا به حاشیه رفت و یک دوقطبی مضر اجتماعی حول «تغییر طالبان» شکل گرفت. دو سال از حضور طالبان در قدرت گذشته است، چرا مبدعان تغییر طالبان که با این طراحی، قدرت نرم جمهوری اسلامی را حداقل در بین مهاجران افغانستانی تضعیف و هزینه سنگینی را به تهران تحمیل کردهاند، روزه سکوت گرفتهاند و حاضر به توضیح در اینباره نیستند؟
2- این جریان البته مخالفان سرسخت و آیندهنگری هم در داخل داشت. برخلاف جریان نخست که بهدنبال بهرسمیت شناختن فوری طالبان بودند، جریان دوم نهتنها تغییر طالبان را باور نداشت که بهرسمیت شناختن فوری این گروه را در تعارض با منافع ملی میدید و معتقد بود پیش از هر چیز باید تضمینهایی از طالبان درباره امنیت مرزها، حقابه ایران از هیرمند، عدم اقدام از خاک افغانستان علیه ایران و تامین امنیت پیروان مذاهب مختلف ازجمله شیعیان افغانستان اخذ کرد. در مواجهه با این منتقدان، بلندگوهایی در ایران فعال شدند تا برای اثرگذاری بر افکار عمومی و آمادهسازی پذیرش طالبان از سیر و سلوک و ویژگیهای منحصربهفرد طالبان بگویند.
ادامه... 👇