او در دیباچه این نوشتار در بدایه شرح حال استاد حکیمی مینویسد: «شناخت کسی که مانند همه نیست؛ دشوار است. کسی که وجود مکرر دیگران نیست ونه به گذشتگان میماند و نه به همروزگاران. هم دیریاب است وهم نابختیار. زیرا با قالبها وکلیشه وپیمانه های معهود نمیتوان او را شناساند وضرابخانه فرهنگ وادب برای او واژهای نزده است. او «حاضر غائب» است. او با اینکه همواره از قیام وعدالت دم میزد، درصدر مجالس دیده نمیشود. حکیمی در جامعه حاضر است و از رسانهها غایب است. او در دیده برخی به معمایی تبدیل شده است که خلقی را بر میانگیزد و آب در خوابگاه خفتگان میریزد وخود تماشا را، گوشه میگیرد.»
شوربختانه از ساعت 22:00 شامگاه سی ویک مرداد 1400 او دیگر در میان محرومان، عدالت خواهان، روشنفکران، نواندیشان، روحانیان وعلاقمندان و… نیست.
از شمار دو چشم یک تن کم، وز شمار خرد هزاران بیش…
روحش شاد
پایان