.
.
برتری نگاه وجودی صدرایی به نهاد علم بر نگاه وجودی در غرب
تغییر رویکرد مذکور از نگاه شیمحور خشک به نگاه انسانمحور و زندگیبنیان و قدری هستیگرا یا وجودی، تغییر مثبتی بود اما هرگز نمیتواند با عمق و وسعت هستیگرایی یا نگاه وجودی و الهی در فلسفه صدرایی رقابت کند؛ فلسفهای که فلسفه مختار و مطلوب رهبران انقلاب اسلامی است و تمام هستی اعم از جماد، نبات و انسان را داری شعور و علم میداند.
در فلسفه صدرایی دوگانگی علم و عالِم و نیز دوگانگی علم و عالَم رد و نفی میشود. بر این اساس، انسان طلبه، دانشجو و دانشمند با محیط خود یگانه میشود؛ درست برخلاف رویکرد متعارف و مشهور به دکارتی که سبب بیگانگی انسان و محیط میشود.
افزون بر اینها، در فلسفه صدرایی وجود انسان و جهان معادل هم است؛ گویی اگر کسی همه علم جهان را بداند، وجود او معادل جهان خواهد بود. عمیقتر از این، در فلسفه صدرایی، وجود و علم تساوق دارند، رابطهای که از تساوی هم بالاتر است. بر این اساس، نگاه صدرایی و نگاه انقلاب اسلامی به علم، نگاهی هم انسانمحور، هم زندگیمحور و جهانمحور است که هدف آن استکمال و تربیت انسان است.
به بیان ساده، علم برای علم محلی از ارزش و اعراب ندارد و علم بهمنظور تعالی انسان و سعادت دنیوی و اخروی اوست. با این نگاه است که امام راحل همه عالم و جهان را مدرسه میدانست. این نگاه در برابر نگاه برج عاجنشین و خودخواهانه مرسوم نزد برخی دانشمندان و دانشپژوهان و حتی حوزویان قرار دارد که مردم را عامی و نه علمی میدانند و آنها را چندان مخاطب خود یا هدف کار علمی خود نمیدانند.
با عنایت به آنچه گفته شد روشن میشود که مقصود رهبری از برتری تبلیغ و تاکید متمایز ایشان بر آن، تبلیغی منفک از تبیین و تحقیق نیست بلکه رهبر حکیم با دوگانهانگاری و محصورشدن حوزه و نیز دانشگاه از جامعه و مردم (جهان و انسان واقعی امروز) مخالفند. همچنین با مردمینبودن و کارا نبودن علم مخالفت کردهاند. ثمربخشی و کارابودن تحقیق و تبیین در قالب تبلیغ یا ترویج (بینالاذهانی شدن علم) اثری همافزا بر آن دو مقوله دارد و انگیزه تحقیقیتبیینی دانشمند و عالم را بیشتر میکند.
ملاحظات پایانی (به زبان شفافتر)
رهبر انقلاب مدام بر بعد جهانی علم (علم بالمعنیالاعم یعنی آگاهی و شناخت)، بر پیچیدهتر شدن فرآیند آن و ضرورت شناخت ابزارهای نوین تبلیغ تاکید کرده که حاکی از توجه ایشان به ماهیت متغیر و مکانمند و زمانمند علم است. همچنین تاکید ایشان بر لحاظ کردن سطح و نیاز مخاطب، هم دلالت بر علمشناسی و هم دلالت بر نگاه انسانی-مردمی، واقعبینانه و تربیتی ایشان به علم دارد. مسلم است که این نگاه هم مستلزم تحقیق، تبیین و تبلیغ است و حوزه و دانشگاه را در وحدت درونی و بیرونی قرار میدهد و نتایج کاربردیتر و منتهی به تغییر جهان و جامعه (تربیت) را برای نهاد علم در پی خواهد داشت و آن را از مسالهمحور نبودن یا انتزاع و انفکاک از جامعه و تمدن انسانی دور میسازد.
تحقیق و تبیین با تبلیغ یا ترویج است که کارکرد تاریخی و جهانی یافته و از خاک خوردن در کتابخانهها مصون میماند. تبلیغ است که نتیجه مطالعات تحقیقی و تأملات تبیینی دانشمند و عالم را به نتیجه میرساند و مانع از علم خسته و گرد نشستن بر چهره علم میشود. تبلیغ علم و گفتوگو است که دانشگاه و حوزه را به محل زندگی، محلی پویا و جذاب بذل میکند که دیگر کارخانه تولید مدرک و انبوهه فیزیکی از انسانها نیست بلکه محل رشد انسانیت، ملاقات، خلاقیت، تمایز و ممتاز شدن، تفکر و زندگی خواهد بود و در یک کلام تعالی انسان در علم و شخصیت (عمل) را به بار میآورد.
پایان