🖊 ویژه ‌تنان ایرانی، زندانیان غفلت جمعی محسن رنانی همه ما کاستی‌های رفتاری و روانی داریم. یکی زود عصبانی می‌شود، یکی زود می‌رنجد، یکی شکاک است، یکی خیلی کمال‌گراست، یکی درونگراست و یکی تاب‌آوری‌اش پایین است. اما ما هیچگاه به خاطر این ویژگی‌ها به چنین افرادی صفت معلول نمی دهیم. اگر انسان را ترکیبی از جسم و روان بدانیم و اگر بخش اعظم انسان‌بودگی‌ ما در روانمان جریان دارد نه در جسم‌مان، معلوم نیست چرا اگر کسی اختلالی در شخصیتش داشته باشد و در واقع معلولیتی در رفتارش باشد او را معلول نمی نامیم؛ اما اگر کسی یکی از اعضای بدنش به خوبی کار ندهد او را معلول می دانیم. به گمان من معلولیت شخصیتی و روانی خیلی سخت‌تر و دشوارتر، و گاهی برای زندگی پرهزینه تر، از معلولیت جسمی است. به‌نظرم عامدانه، و با احتمال اندک،‌ سهل‌انگارانه،‌ هیچ آمار دقیقی وجود ندارد،‌ نه از جمعیت اهل سنت ایران و نه از تعداد ویژه‌تنان (معلولان) ایران. اما به نظر می‌رسد اگر جمعیت همه ایرانیانِ پیرو ادیان و مذاهبی غیر از مذهب رسمی کشور را به عنوان بزرگترین اقلیت کشور در نظر بگیریم، ایرانیان ویژه‌تن دومین اقلیت مورد ظلم و تبعیض جمعی در ایران هستند. ظلم جمعی یعنی ظلم نزدیکان، جامعه و حکومت. بسیاری از کارهایی که ظاهرا برای حمایت از ویژه‌تنان ایرانی انجام داده‌ایم بیشتر از جنس رفع تکلیف یا کار تبلیغاتی بوده است. برای مثال، ظاهرا در کنار ورودی اداره برای آنها رمپ گذاشته‌ایم اما شیبِ آن، چنان زیاد است که حتما دو نفر باید کمک کنند تا ویلچر بالا برود. دستشویی فرنگی مخصوص معلولان گذاشته‌ایم اما امکان این که در داخل دستشویی، ویلچر در کنار چینی توالت قرار گیرد وجود ندارد. بسیاری از کودکان ویژه‌تن به مدرسه نمی‌روند چون امکانات رفت‌و‌آمد بدون مشقت ندارند و در مدرسه امکانات مناسب آنان وجود ندارد و این کودکان نیز نمی‌خواهند برای هر کاری،‌ از آب خوردن تا دستشویی رفتن، از همکلاسی‌هایشان کمک بگیرند. بیشتر ایرانیان ویژه‌تن قربانیان و بلکه زندانیان مشترک جامعه و حکومتند. نگاه غلط به ویژه‌تنی در فرهنگ ایرانی، ناکارامدی نظام اداری و بی کفایتی متولیان این حوزه‌ دست به دست هم داده و بخش بزرگی از ویژه‌تنان ایران را گرفتار زندان خانگی کرده است. میلیون‌ها ایرانی ویژه‌تن، گاه برای هفته‌‌ها، از خانه بیرون نمی‌‌آیند چون بیرون آمدن برایشان جز رنجش روحی و خستگی جسمی، دستاوردی ندارد. سرشماری دقیقی از آنها نداریم، اما با مقایسه آمارهای متنوع و غیرمستندی که در منابع داخلی و خارجی منتشر شده است می‌توان گفت که در ایران بین ۱۰ تا ۱۲ میلیون ویژه‌تن داریم (شامل افراد کم‌توان جسمی و حرکتی، نابینایان،‌ ناشنوایان، افراد دارای مشکلات ذهنی و جانبازان جنگ تحمیلی. بر اساس تعاریف جهانی حتی افراد دچار مشکلات روانی، آسم و میگرن نیز جزء ویژه‌تنان محسوب می‌شوند). امروز «روز جهانی ویژه‌تنی» است. دوست دارم در این روز کتابی که دو نفر از پژوهشگران ویژه‌تن پویش‌فکری توسعه ترجمه کرده‌اند و به پیشنهاد من به جای «اقتصاد معلولیت» نام «اقتصاد ویژه‌تنی» را برای آن برگزیده‌اند معرفی کنم. واژگانی که تاکنون درباره این انسان‌های ویژه و منحصربه فرد به کار می‌رفته است، «معلول» یا «کم‌توان» بوده است. در مقدمه این کتاب توضیح داده‌‌ام که چرا بسیاری از ما انسانهای ظاهرا سالم، از بسیاری از آنان که معلول می‌خوانیم‌شان، معلول‌تریم. بنابراین پیشنهاد داده‌ام که از این پس به جای صفت «معلول» یا «کم‌توان» آنها را «ویژه‌ تن» بخوانیم. مقدمه من بر این کتاب و صفحه تهیه اصل کتاب و نیز فایل پی‌دی‌اف دو کتاب خیلی مفید دیگر در حوزه ویژه‌تنی، در پیوند‌هایی که در زیر آمده است در دسترس است. تصمیم بگیریم چشم‌ها را بشوییم و از این پس مسائل هموطنان ویژه‌تن را جور دیگری ببینیم و نسبت‌ به آنها حساسیت ویژه‌ای داشته‌ باشیم. پایان