دو اندیشه‌ورز و کنشگرسیاسی، نوعی خاص از آدمیان است که همچون نویسنده به اعجاز نام‌ها و کلمات ایمان دارد، و باور دارد کلمات می‌توانند ارتباطات انسانی را ممکن کنند، همچون آن ساحره‌ای است که میان واژگان و اشیا فاصله‌ای نمی‌بیند؛ تماس با اسم‌ها را همان تماس با خودِ اشیا می‌داند، و معتقد است وقتی کلمات را از دست بدهی، برای همیشه ارتباطت با جهان قطع می‌شود. سیاست‌اندیش، همچون نیچه، یکی از ژرف‌ترین اشکال قدرت را مبارزه برای تصاحب نام‌ها می‌داند، و به پیروی از او تکرار می‌کند: «حق سرورانۀ نامگذاری تا بدان‌جا دامنه دارد که می‌توان جسارت ورزید و بنیاد زبان را نیز، همان بنیاد قدرت سروران دانست: آنان می‌گویند «چنین است و چنین» و با یک آوا هر چیز و هر رویداد را مهری می‌زنند و بدین‌سان آن‌ها را همچنین به چنگ می‌گیرند. کوندرا، دربارۀ ماهیت جادوکنندۀ «نام‌نهادن» با نیچه همراه است: «به همین خاطر… کلمات مهم هستند؛ هر رخداد تاریخی یا کشمکش بر سرِ «نام‌نهادن» شروع می‌شود. ویتنامی‌های جنوبی که علیه آمریکایی‌ها می‌جنگیدند، وطن‌پرست نامیده می‌شدند. افغان‌ها که علیه تجاوز روس‌ها مبارزه می‌کردند، شورشی نامیده شدند. تا آن‌جا که به مسئلۀ «نامیدن» مربوط می‌شود، در مورد یکی (ویتنامی‌ها) اجماع جهانی حول آن رویداد شکل می‌گیرد، و معلوم می‌شود که چگونه افغان‌ها پیشاپیش به فراموشی سپرده می‌شوند: نتیجۀ از پیش مسلم آن است که وطن‌پرستان یک روز کنترل سرزمین‌های کشورشان را به‌دست می‌گیرند، اما شورشیان از شورش خود دست خواهند کشید…. مبارزات افغان‌ها محتوم به شکست بود چون آنان را «شورشی» نامیدند نه وطن‌پرست، و شورشیان جایی در جامعۀ جهانی ندارند. آن‌ها نمی‌توانند دوباره به خانه/وطن بازگردند، مگر آنکه نزد پدر اظهار ندامت و سرشکستگی کنند. (عارف دانیالی، میلان کوندرا، اولیس مدرن) ادامه👇