امید بلاغتی، نویسنده و منتقد انتخاب: شاهرخ مسکوب و حمیدرضا صدر انتخاب بهترین جستارنویس ایرانی برایم کار سختی نیست. بارها پیش خودم به این سؤال فکر کرده و پاسخش را می‌دانستم. اما وقتی پای انتخاب محبوب‌ترین جستارنویس ایرانی وسط بیاید ماجرا برایم فوق‌العاده دشوار می‌شود. من جستارنویس محبوب بسیار دارم و شاید جستارنویسان تنها گروهی از نویسندگان فارسی زبانند که بارها و بارها آثارشان را خوانده‌ام. نهایتا یکی را به‌عنوان بهترین و یکی را به‌عنوان محبو‌ب‌ترین برای خودم برگزیده‌ام که لااقل دلم کمتر بسوزد. با احترام و ارادت فراوان به قاسم هاشمی‌نژاد، محمد قائد، داریوش شایگان بزرگ و دوست قدیمی‌ام شمیم مستقیمی این دو تن را انتخاب می‌کنم: شاهرخ مسکوب/بهترین: من اساسا جستارنویسی به زبان فارسی را با مسکوب شناختم. نخستین بار خواندن آثارش و به‌طور ویژه با خواندن کتاب « در‌ کوی دوست» انگار جهان جادویی سبک و سیاقی از نوشتن را تجربه می‌کردم که شبیه هیچ تجربه‌ای قبل از آن نبود. نویسنده‌ای خردمند، باسواد و بسیار باهوش که کتاب‌ها و‌ نوشته‌هایش رفت و برگشت مدامی است میان درک و دریافت‌های شخصی او از موضوع و پیوند تنگاتنگی که با زیست شخصی‌اش دارد و فهم تئوریک، منجسم و به‌معنایی علمی او از موضوع. انگار با نویسنده‌ای مسلط بر موضوع نوشته‌اش مواجه بودم که مسیر فهم و ارائه‌اش از موضوع بیش از هر چیزی به تجربه زیسته و جهان شخصی او گره می‌خورد. بعدها که جستار و جستارنویسی را دقیق‌تر و با جزئیات بیشتر شناختم و پیگیر و‌ خواننده جستارنویسی در جهان شدم ارزش مسکوب برایم دوچندان شد. آن قدر که بدون هیچ دشواری‌ای او را بزرگ‌ترین جستارنویس فارسی زبان می‌دانم. حمیدرضا صدر/ محبوب‌ترین: همه آنچه از جستارنویسی دلم می‌خواهد در نوشته‌های‌‌ دکتر صدر یافتم. شاید چون شور، دیوانگی، رهایی و نوعی پرسه‌زنی ذهنی مدام در جستارهای اوست که با سلیقه و فهم من جور درمی‌آید. هیچ نویسنده‌ای به اندازه دکتر صدر مرا به وجد نیاورده ‌است. از نوشته‌های‌ سینمایی و فوتبالی جستارگونه‌اش که در نشریات سینمایی و‌ ورزشی منتشر می‌شد تا «پسر روی سکوها»، «نیمکت داغ» و «پیراهن‌های همیشه مردان فوتبال» برایم تجسم پرشور جستار‌نویسی ممتاز است، همه آن چیزی که گونه جستار را برایم از داستان، رمان، شعر، مقاله و هرگونه دیگری از نوشته در مقام خواننده و‌ نویسنده جذاب‌تر می‌کند.