⚪️ شرح زندگی و مجاهدت های شهید محمود امان اللهی👇👇 او فرزند شهید احد امان اللهی بود که در خرداد ۱۳۳۹ در روستای جعفر آباد بیجار در استان کردستان بدنیا آمد. در سال ۱۳۵۶ وارد دانشکده افسری شد. پدرش که از همان اوایل پیروزی انقلاب، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمده بود در روز ششم تیر ۱۳۵۹ حین درگیری در روستاهای تابع شهرستان تکاب بدست گروهک‌های تجزیه طلب و ضدانقلاب بشهادت رسید.🕊🕊 وی همان سال از طرف دانشگاه افسری به سپاه ناحیه کردستان مأمور شد تا به عنوان مسؤول سپاه و پیشمرگان مسلمان کُرد پایگاه موچش و رابط بین ارتش و سپاه در محور عملیاتی قروه سنندج به انجام مأموریت بپردازد. شهید امان اللهی در مقاومت ۳۵ روزه مردم خرمشهر، رابط میان سرهنگ نامجو و محمد جهان آرا بود. در ۲۳ مهر ماه ۵۹ در حالیکه قسمت غربی خرمشهر سقوط کرده و عده زیادی از همرزمانش به شهادت رسیده بودند، هنگام درگیری خانه‌به‌خانه، دوباره مجروح شد و به اسارت ارتش بعثی عراق درآمد. وضعیت جراحت او بگونه ای بود که هیچکس احتمال زنده ماندنش را نمی داد. لذا شهادت او بر همگان محرز شد و دانشگاه افسری نزاجا پوستر شهادتش را چاپ و منتشر نمود. مراسم شب هفتم و چهلم در زادگاهش برگزار شد. غافل از آنکه او در زمان اسارت، زندگی شجاعانه جدیدی را در کنار بزرگوارانی همچون سرور احرار و آزادگان؛ شهید حجت‌الاسلام ابوترابی آغاز کرده است. آزاده قهرمان محمود امان­ اللهی، پس از تحمل ۲۴۴ روز اسارت، به علت شدت جراحات وارده، به عنوان مجروح جنگی صعب‌العلاج شناخته شد و طبق کنوانسیون سوم ژنو، به همراه ۲۴ نفر دیگر از اسرای معلول ایرانی، با اسرای عراقی مبادله و در تاریخ ۶۰/۳/۲۶ وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد. وی پس از آزادی، بلافاصله به فعالیت مشغول شد. خدمات او در مسئولیت‌های بسیج مستضعفین و قائم‌مقامی سپاه تکاب، قائم‌مقام سپاه سردشت، مسئول بازرسی و دایره سیاسی قرارگاه حمزه سیدالشهدا، سرپرست عقیدتی سیاسی لشکر ۲۳ نیروهای مخصوص (نوهد) و مسئول سازماندهی بسیج عشایری قرارگاه حمزه سیدالشهدا ادامه یافت و در طی این دوران، سه‌بار دیگر به شدت مجروح شد. اوایل سال ۶۳ بفرماندهی گردان ضربت عملیاتی جندالله بانه منصوب شد و یک سال بعد بنا به امر سپهبد شهید صیاد شیرازی به قرارگاه کربلا و خاتم‌الانبیاء(ص)، مأمور و به عنوان معاون فرمانده تیپ شهادت منصوب شد. وی در این مدت در عملیات‌های ظفر ۱و۲و۳ و کربلای ۱و۲و۳ شرکت نمود و در سال ۶۷ با حکم فرمانده لشکر ۲۸ کردستان به فرماندهی یکی از گردان‌های تکاور منصوب شد. محمود امان الهی به علت مجروحیت حاد مغزی چندین بار مورد عمل جراحی قرار گرفت ولی معالجات موثر واقع نشد و افسر پرتلاش ارتش ج.ا.ا در مورخه ۷۹/۳/۱۷ ندای حق را لبیک گفت و به دیدار پدر و دیگر همرزمان شهیدش شتافت. بنا به وصیت او، قلب و کلیه‌های آن بزرگمرد به سه نفر از نیازمندان که سال‌ها از درد بیماری رنج می‌کشیدند، اهدا شد. پیکر مطهر او نیز پس از تشییع در دانشگاه افسری امام علی (ع) و شهر بیجار، پس از سال‌ها دوری به زادگاهش (روستای جعفرآباد) منتقل و در میان سیل خروشان همرزمان، اقوام و مردم شهیدپرور تشییع و در کنار مزار پدر شهیدش به خاک سپرده شد.