هدایت شده از وحید یامین پور
🕯 سر رفته و تن مانده و امّید به نیزه قرص قمر افتاده و خورشید به نیزه امواج فرات از نفس افتاد‌و فروخفت تا خون خدا یکسره پاشید به نیزه دل تشنه‌ی دیدار، ولی یار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد یک نخل شکست از کمر افتاد و خزان شد خم شد کمر کوه، چنین دید و چنان شد خونابه‌ی امید که از مشک فرو ریخت هر حنجره‌ی تشنه چنین مرثیه خوان شد: در غربت غم، ماه شب تار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد 🕯 https://www.instagram.com/p/CSuDrlaAQOe/?utm_medium=share_sheet