آیا بین نرمالایز کردن «میانمایگی» (فاضلی)، «اراده معطوف به تنانگی» (آرش حیدری)، «بگذارید برقصیم» (صالح نجفی) [راست، پست مدرن، چپ] و فرم توده و لمپنوار و خشونتبار این جنبش تلازمی نیست؟! آیا بین «زن، زندگی و آزادی»[محتوا] و میانداری سلبریتیها/
سلبریتیهای داخلی، بازار آزادیها، پورن استارهای خارجی، تحریم و مداخله خواهها، فحاشین دانشگاهی، کوکتلسازها، تجزیهطلبها، ویرانی طلبها و رسانههای جریان اصلی [فرم] میتوان تفکیک کرد؟! چرا این جنبش این فرم را طلبید و نه فرم دیگری را؟! کسی پاسخی دارد؟!
🖋میثم مهدیار