بیروت🔥
۱۸ اکتبر
در مرز ضاحیه قهوهخانهی محقری است که دهها نفر در پیادهروی جلوی آن نشستهاند. زیر نور کم رمق ماه، دود سیگار و قلیانشان چون ابر لطیفی رو به آسمان میرود.
مرتضی موتور را پارک میکند و به سمتی میرود. سه جوان نشسته اند به نوشیدن قهوه و ختم سورهی دخان. آنها را در آغوش میگیرد و رفقایش را معرفی میکند:
- اینا کارشون آواربرداری و امدادرسانی بعد از بمبارانه. مجبورن در نزدیکی ضاحیه باشن که زودتر برسن به محل حادثه. شبها تا نصف شب همینجا میشینن. بعدش میرن عقب وانت یا توی چادر میخوابن. توی روز هم کارشون غذا بردن برای آوارههاست.
و مرا معرفی میکند:
- حاژژژ وحید من إيران... یادتونه یه رُمان رو براتون تعریف کردم که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن شکست میخوره و... حاژژژ وحید نویسنده همون رُمانه...
مرتضی میگوید قبلاً یکی از رفقا گفته بود کاش ما هم رُمانی بنویسیم که در تاریخ موازی مقاومت در سوريه شکست خورده و داعش پیروز شده و حالا تصور کنیم بقیه ماجرا را...
میگویم ایدهی خوبی است.
من به فکر فرومیروم که همین حالا در لحظه نوشتن مهمترین ورقهای تاریخیم. اگر اسرائیل خط را بشکند و حزبالله را از پا دربیاورد تصور آینده تاریخ چه تلخ و دهشتناک است.
تا حدود ۱ونیم صبح سرگرم صحبت میشوم. روایت آنچه گذشت باشد در زمان مناسب...
🔆
#یادداشتهای_بیروت 44
➕️
@yaminpour