ا ﷽ ا / ۵ 《ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَقِیلَةَ بَنِی هَاشِمِِ، یَا بِنتَ اَمِیرَالمُومِنِینَ(علیه السلام) یَا زَینَبَ الکُبرَی(سلام الله علیها)》 ✅امام حسین(علیه السلام) در واقعه کربلا در چند جا، به حضرت زینب(سلام الله علیها) دلداری دادند. 1⃣در مسیر کوفه :👇 علامه مجلسی می نویسد : کاروان امام حسین(ع) در مسیر خود به سمت کوفه، در منزل «خزیمیه» توقف کردند. صبحگاهان حضرت زینب(س) مضطرب، خدمت برادر رسید و عرض كرد : 📋《يَا أَخِي! سَمِعْتُ فِي لَيْلَتِي هَاتِفاً يَهْتِفُ : أَلاَ يَا عَيْنُ فَاحْتَفِلِي بِجَهْدٍوَ مَنْ يَبْكِي عَلَى اَلشُّهَدَاءِ بَعْدُ إِلَى قَوْمٍ تَسُوقُهُمُ اَلْمَنَايَا بِمِقْدَارٍ إِلَى إِنْجَازِ وَعْدٍ》 ♦️ای برادر! ديشب شنيدم که هاتفی ندا می دهد : ای چشم! بسيار گريه كن و كيست كه در آينده بر شهيدان بگريد، بر گروهی كه مرگ آنان را به سوی وعده‏ ای معين به پيش می راند؟ امام حسین(ع) فرمود : 📋《يَا اُختَاهُ! كُلُّ الَّذِي قُضِيَ فَهُوَ كَائِنٌ》 ♦️ای خواهر! هر آنچه را كه خداوند تقدير كرده است، انجام خواهد شد.(۱) 2⃣شب عاشورا :👇 ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع) نقل می کند که؛ در شب عاشورا، عمه ام زینب(س) از من پرستاری می کرد و امام حسین(ع) در گوشه ی خیمه، ابیاتی که نشانگر فانی بودن دنیا و یاد مرگ باشد را با خود زمزمه می کرد. زینب کبری(س) که متوجه شده بود، بیمناک و پریشان خاطر شد و امام حسین(ع) به ایشان دلداری داد و فرمود : 📋《يَا أُخَيَّةُ! لَا يُذْهِبَنَّ حِلْمَكِ الشَّيْطَانُ!》 ♦️خواهرم! آرام بگیر! شيطان حلم و صبر تو را نگيرد.(۲) 3⃣در روز عاشورا :👇 ابن طاووس می نویسد : در روز عاشورا امام حسین(ع) در حالی که بر روی تخته سنگی نشسته بود و بر شمشیری که بین دو پای مبارک بر زمین زده بود، تکیه کرده و به خواب رفت و پس از مدتی کوتاه بیدار شد. در این هنگام رو کرد به خواهرش زینب کبری(س) و فرمود : 📋《يَا أُخْتَاهْ! إِنِّي رَأَيْتُ اَلسَّاعَةَ جَدِّي مُحَمَّداً(ص) وَ أَبِي عَلِيّاً(ع) وَ أُمِّي فَاطِمَةَ(ع) وَ أَخِيَ اَلْحَسَنَ(ع) وَ هُمْ يَقُولُونَ : يَا حُسَيْنُ(ع)! إِنَّكَ رَائِحٌ إِلَيْنَا عَنْ قَرِيبٍ》 ♦️اي خواهر! در همين لحظه جدم رسول اکرم(ص)، پدرم علی(ع)، مادرم فاطمه(س) و برادرم حسن(ع) را در خواب ديدم كه به من فرمودند : ای حسين! تو به همين زودی به ما می پيوندی! در این هنگام؛ 📋《فَلَطَمَتْ زَيْنَبُ(س) وَجْهَهَا وَ صَاحَتْ وَ بَكَتْ》 ♦️زينب کبری(س) با شنيدن اين سخن سيلي به صورت زد و فرياد زد و گریست. امام حسين(ع) به او فرمود : 📋《مَهْلاً! لاَ تُشْمِتِي اَلْقَوْمَ بِنَا 》 ♦️خواهرم! آرام بگیر! ما را دشمن شاد مکن!(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : ماجرای کربلا شرح بلای زینب است  عصر عاشورا شروع کربلای زینب است  شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل  صبر زینب آیت صبر خدای زینب است  رو «اَلم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان کاین آیه را  عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است  باغبان گلشن سرخ ولایت، اشک اوست  حافظ خون شهیدان گریه های زینب است  پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد  بر سرپا باز با صبر و رضای زینب است  کوفه و روز اسیری دیدن زینب، دریغ!  چون در و دیوار کوفه، آشنای زینب است  بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا  ورنه کاخ ظلم و بزم می، چه جای زینب است؟  نی همین در شام و کوفه، بلکه اندر کوی عشق  هر کجا پا می گذاری جای پای زینب است 👤سید رضا موید  📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج‏۴۴، ص‏۳۹۱ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۳ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۸۵ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen