🔰
#داستان_های_آموزنده
👌
#راه_نجات :
❣رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
▫️سه نفر به قصد سیاحت به راه افتادند و در قله کوهی میان غاری مشغول عبادت شدند. ناگهان سنگ بزرگی از کوه به پایین غلتید و دهانه غار را مسدود کرد. یکی از آنها گفت: ای بندگان خدا، به خدا قسم فقط خدا میتواند ما را از اینجا نجات دهد. پس هر یک عملی را که فقط خالصانه برای خدا انجام دادهاید بیان کنید.
1⃣▫️اولی گفت: خدایا، فقط تو میدانی که من طالب یک زن بسیار زیبا بودم و مال بسیاری به او دادم تا راضی شود با من بیامیزد. وقتی در خلوت قصد زنا با او را کردم، یک لحظه به یاد آتش جهنم افتادم و فقط به خاطر ترس از تو دست از آن زن کشیدم. در این لحظه سنگ تکانی خورد و قدری نور به درون تابید.
2⃣▫️دومی گفت: خدایا، فقط تو میدانی، من گروهی را به نصف درهم اجیر کردم. وقتی کارشان تمام شد، مزد هر یک از آنها را دادم. یکی از آنها گفت: من به اندازه دو مرد قوی کار کردم و به خدا قسم من فقط مزد یک درهم را میپذیرم و با عصبانیت رفت. مزد او هم نزد من باقی ماند. من با آن نصف درهم بذر خریدم و به نام او کشت کردم و خداوند به آن زراعت رونق داد و بعد از سالها از آن نیم درهم، ده هزار درهم سود حاصل شد. روزی آن کارگر به نزد من آمد و مزد آن روز خود را طلب کرد. من هم فقط به خاطر ترس از تو، ده هزار درهم به او تفویض کردم. این بار هم صخره تکانی خورد و جا به جا شد.
3⃣▫️نفر سوم گفت: خدایا، تو میدانی که روزی پدر و مادرم خواب بودند. من با ظرفی شیر به نزدشان آمدم و از یک طرف نمیخواستم آنها را از خواب بیدار کنم و از طرف دیگر میترسیدم اگر ظرف شیر را آنجا بگذارم حشرهای در آن بیافتد. پس همان جا ایستادم تا وقتی که آن دو از خواب بیدار شدند و آن شیر را نوشیدند. خدایا، تو میدانی که من این کار را فقط به خاطر رضای تو انجام دادم. ناگاه صخره از هم شکافت و راه خروجی باز شد.
❣سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «من صدق الله نجا؛ هرکس با خدا صادق باشد، نجات مییابد. » [۱]
----------
📚 [۱]: قصص الأنبیاء علیهم السلام (للراوندی)، ص ۲۶۲؛ بحار الأنوار، ج ۱۴، ص ۴۲۶.
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨