🌹 گریه عجیب
#پیامبر (صلی الله علیه و آله) از عاقبتشان!
🌌 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شبی در خانه همسرشان
#ام_سلمه بود. نیمه شب از خواب برخاست و در گوشه تاریکی مشغول
#دعا و گریه و زاری شد.
👣 ام سلمه که جای
#رسول_خدا (صلی الله علیه و آله) را در رختخوابش خالی دید، حرکت کرد تا ایشان را بیابد.
🌴 متوجه شد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در گوشه خانه، جای تاریکی ایستاده و دست به سوی آسمان بلند کرده اند. در حال گریه می فرمود:
🤲🏻 «خدایا! آن نعمت هایی که به من مرحمت نموده ای از من نگیر!
🔅مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و حاسدانم را بر من مسلط مگردان!
🔅خدایا! مرا به سوی آن بدی ها و مکروه هایی که از آنها نجاتم داده ای بر نگردان!
🔅خدایا! مرا هیچ وقت و هیچ آنی به خودم وا مگذار و خودت مرا از همه چیز و از هر گونه آفتی نگهدار!»
👣 در این هنگام، ام سلمه در حالی که به شدت می گریست به جای خود برگشت.
🌹پیامبر (صلی الله علیه و آله) که صدای گریه ایشان را شنیدند به طرف وی رفتند و علت گریه را جویا شدند.
✋🏻 ام سلمه گفت:
- یا رسول الله! گریه شما مرا گریان نموده است، چرا می گریید؟ وقتی شما با آن مقام و منزلت که نزد خدا دارید، این گونه از خدا می ترسید و از خدا می خواهید لحظه ای حتی به اندازه یک چشم به هم زدن به خودتان وا نگذارد، پس وای بر احوال ما!
🌹 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
🔅«چگونه نترسم و چطور گریه نکنم و از عاقبت خود هراسان نباشم و به خودم و به مقام و منزلتم خاطر جمع باشم، در حالی که
#حضرت_یونس (علیه السلام) را (۱) خداوند لحظه ای به خود وا گذاشت و آمد بر سرش آنچه نمی بایست!» (۲)
📚 پی نوشت ها:
۱. حضرت یونس به رسالت مبعوث شد و در شهر نینوا به تبلیغ قوم خویش پرداخت مردم حقیقت را از او نپذیرفتند. یونس گمان کرد وظیفه اش به پایان رسیده، پیش از آنکه فرمان الهی برسد، خشمگین شهرش را ترک نمود و از میان قومش بیرون رفت همچنان راه می پیمود تا به کنار دریا رسید و در دریا گرفتار شکم ماهی شد یکدفعه به خود آمد که باید صبر و تحمل می کرد و بدون فرمان خداوند از میان قومش بیرون نمی آمد شاید گوش شنوا و دلی حقیقت پذیری در میان ایشان پدید می آمد از این جهت در میان ظلمت ها به مناجات پرداخت و نجاتش را از خداوند منان خواست، خداوند نیز دعای یونس را پذیرفت و او را نجات داد.
۲. بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۱۷.
📗 داستان های بحارالانوار, جلد ۱، محمود ناصری.
#روایت
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#من_محمد_را_دوست_دارم
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨