فراز پایانی از ماده «جعل» همانجا عنوانی به صورت «جعل در قرآن» باز کردیم و توضیح دادیم که شاید بتوان با توجه کاربردهای ماده «جعل» در قرآن بتوان گفت وجه جمع تمام کاربردهای این ماده معنای «وضع» و قرار دادن است؛ با این تفاوت که در «وضع»‌یک معنای از بالا به پایین بودنِ اقدام لحاظ شده است؛ اما در «جعل» چنین قیدی ندارد؛ و می‌توان با یک دسته‌بندی نشان داد که یک معنای مشترک در تمام کاربردهای این ماده (لااقل در کاربردهای قرآنی‌اش) وجود دارد؛ که فهرست‌وار (و با حذف آیاتی که برای هریک ذکر شد) به این کاربردها اشاره می‌شود (تفصیل را در همانجا بخوانید). ۱) جعل بسیط ۱.۱. در معنای تکوینی ۱.۱.۱ تکوین محض (ایجاد) ۱.۱.۲. تکوین امر مرکب به نحو بسیط ۱.۱.۳. تکوین برای چیزی (چیزی را برای کسی جعل کردن؛ چیزی را به کسی دادن) ۱.۲. در معنای تشریعی ۲) جعل مرکب درجه اول (چیزی را چیزی دیگر قرار دادن) ۲.۱. به معنای تبدیل کردن چیزی به چیز دیگر (تغییر در ذاتش) ۲.۱.۱. به نحو تکوینی ۲.۱.۲. به نحو تشریعی ۲.۲. دادن وصفی به چیزی (تغییر در اوصافش) ۲.۲.۱. به نحو تکوینی ۲.۲.۲. به نحو تشریعی و اعتباری تبصره: برخی تعابیر می‌تواند هم تکوینی باشد و هم تشریعی ۲.۳. چیزی را از چیزی قرار دادن (اخذ کردن) ۳) جعل مرکب درجه دو (چیزی را به نحوی برای چیزی قرار دادن) ۳.۱. چیزی را با وصف خاصی برای چیز دیگری قرار دادن ۳.۱.۱. به نحو تکوینی (یکسویه) ۳.۱.۲. به نحو اعتباری (دوسویه: وقتی «برای» یکی است، «علیه» دیگری است) ۳.۲. چیزی ‌را با نسبت خاصی در قبال چیزی قرار دادن ۳.۲.۱. چیزی را شبیه چیزی قرار دادن (فرض کردن) ۳.۲.۲. چیزی را فوق چیزی قرار دادن ۳.۲.۲.۱. که گاه در معنای بر چیزی مسلط کردن هم می‌آید ۳.۲.۳. چیزی را زیر چیزی قرار دادن ۳.۲.۴. چیزی را بین دو چیز قرار دادن ۳.۲.۵. دو چیز را پشت سر هم قرار دادن ۳.۲.۶. چیزی را در چیزی قرار دادن ۳.۲.۶.۱. با نسبت کل و جزء (چیزی را درون چیزی قرار دادن) ۳.۲.۶.۲. با نسبت کلی و جزیی (فردی را در یک مجموعه قرار دادن) ۳.۶.۲.۲.۱. که این گاهی با تعبیر «از زمره کسان خاصی قرار دادن» آمده ۳.۲.۷. چیزی را همراه چیزی قرار دادن؛ در چند حالت: ۳.۲.۷.۱. در عرض هم قرار دادن ۳.۲.۷.۲. همکار قرار دادن ۳.۲.۷.۳. هم‌رتبه و همراه قرار دادن 📝جلسه ۱۰۴۹ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-82/ @yekaye