🔹شعُوباً
▪️درباره ماده «شعب» باید گفت که این ماده چون به یک نحو هم بر معنای تفرقه و هم بر معنای اجتماع دلالت دارد از همان ابتدا برای اهل لغت مساله بوده
📚كتاب العين، ج1، ص263
▪️و برخی گمان کردهاند که این ماده در اصل بر این دو معنای متفاوت (افتراق و اجتماع) دلالت دارد و گزارش دادهاند که برخی مانند خلیل این را از جنس لغات اضداد (مانند کلمه «قسط» که هم برای عدل و هم برای ظلم به کار میرود) دانستهاند و برخی مانند ابن درید این را اساسا دو معنایی که مستقل برای این لفظ به کار رفته دانستهاند
📚معجم المقاييس اللغة، ج3، ص190-191
🔸اما به نظر میرسد حق با کسانی باشد که به وجود هر دو معنا در این لفظ توجه کردهاند؛ از جمله
▪️حسن جبل که بر این باور است که معنای محوری در این ماده یک اجتماعی است که یک نحوع تفرقه و پراکندگی هم در آن باشد؛ اما پراکندگیای که واقعا جدایی نباشد بلکه در آن یک نحوه تجمعی لحاظ شده باشد؛ مانند شاخههای یک درخت.
📚المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۱۴۴
▪️یا مرحوم مصطفوی که توضیح میدهد که اصل این ماده مجتمعی شکلیافتهای است است که از مجتمعی دیگر جدا شده؛ و در آن دو قید جدا شدن و تجمع هردو لحاظ شده است؛و تاکید میکند که اطلاق این ماده بر مفاهیمی همچون جمع و تفرق و تلاؤم بتنهایی صحیح نیست و اگر در برخی کاربردهای این ماده چنین چیزی مشاهده شود از باب مجاز است
📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص: 68
▪️و ظاهرا راغب هم همین نظر را داشته است زیرا در توضیح این ماده میگوید: شعب قبیلهای است که از یک تیره واحد منشعب شده باشد و «شِعب» هم وادیای است که از یک طرف جمع شده و از طرف دیگر جدایی در آن رخ میدهد به نحوی که اگر از سمتی که جدا شده نگاه کنی به نظرت میآید یک واحدی است که دارد جدا میشود و اگر از آن سو نگاه کنی به نظرت میآید دو چیزند که دارند جمع میشوند و لذا تعبیر «شَعِبْتَ الشيء» را هم برای جمع کردن و هم برای پراکنده کردن به کار میبرند
📚مفردات ألفاظ القرآن، ص455
چنانکه تعبیر «التَأم شَعْبُهم» به معنای این است که بعد از تفرقهای که بینشان افتاده بود با هم جمع شدند و «تَفَرَّق شَعْبُهم» به معنای این است که بعد از اجتماعی که داشتند متفرق شدند
📚كتاب الماء، ج2، ص714
و اساسا در تفاوت تفریق و شَعْب گفتهاند شعب نه هرگونه تفریق و جدایی انداختن، بلکه جدا کردن اشیای مجمتع است به ترتیبی صحیح (الفروق في اللغة، ص143 ) که آن وجه جمعی آنها هنوز باقی میماند.
▪️از شواهد جالبی که میتوان بر جدی بودن این دو قید در این معنا برشمرد این است که حتی کسی مثل ابن فارس که از ابتدا دو اصل مستقل قائل شده و برای هریک از این دو معنا مواردی را برشمرده [وی برای مواردی که به معنای افتراق است به مواردی اشاره کرده است مانند «شَعْب» که به هرگونه شکاف در چیزی اشاره کرد، و نیز «شِعْب» به معنای دره بین دو کوه (مانند شعب ابیطالب)، و نیز مشعب الحق به معنای راه حق است که از راههای دیگر جدا میشود، یا «انشعاب» به معنای جدا شدن امور از همدیگر (که کاربردش در مورد راهها و نیز شاخههای درختان معروف است؛ و برای مواردی که به معنای اجتماع است به مواردی اشاره کرده است مانند شَعَبَ الصّدْعَ (که به معنای پر شدن شکاف است)، ویا «مِشْعب» به معنای مَته)؛ که در اغلب این موارد میتوان هردو لحاظ را مشاهده کرد؛ و از همه جالبتر اینکه «شَعْب» به معنای قبایل گستردهای که انشعابات متعدد دارد را ابتدا در ذیل مواردی که دلالت بر افتراق میکند آورده؛ اما سپس در ذیل معنای افتراق این احتمال را داده که اصل معنای این شعب افتراق باشد چرا که گاه میگویند «فلان شعب متفرق شدند» که نشان میدهد اجتماعی داشتند که متفرق شدند.
📚معجم المقاييس اللغة، ج3، ص191-192
@yekaye
👇ادامه مطلب👈
https://eitaa.com/yekaye/10218