🔹قَبائِلَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «قبل» در اصل به معنای «مواجهه چیزی با چیز دیگر» است، آن هم مواجههای که در آن به نحوی تمایل وجود داشته باشد؛ به تعبیر دقیقتر، معنای محوری این ماده، جلوی چیزی است که از آن ناحیه مواجهه با آن (به منظور ملاقات آن ویا ورود در آن) صورت میگیرد.
🔸این ماده حوزه استعمالی بسیار گستردهای دارد، که آن دسته از اشتقاقات این ماده که در قرآن کریم به کار رفته در همانجا به تفصیل بحث شد؛ یعنی کلمات
▪️ «قُبُل» (به معنای جهتی که از آن جهت مواجهه انجام میشود، و معادل فارسی «پیش رو» که در مقابل «دُبُر» است)،
▪️«يَقْبِلُ» (به معنای «پذیرفتن» با روی باز و متمایل به شیء مورد نظر است)، «قابل» (که اسم فاعل [قبول کننده] از مصدر «قبول» است)،
▪️«إِقْبَال» (به معنای صرف توجه به سمت مقابل [روی آوردن به چیزی] است)،
▪️«استقبال» (به همان معنا)،
▪️«تَقَبّل» (به همان معنای «قبول» و البته غالبا قبول کردنی به نحوی که در قبال آن رضایتی در کار باشد، و اقتضای پاداشی دارد)،
▪️«مقابله» و «تقابل» (به معنای رو در روی هم قرار گرفتن است که یا تقابل بالذات است و یا رو در روی هم بودنی است که همراه با عنایت و خوشبرخوردی و مودت است)،
▪️«قبلَة» (اسم برای حالتی بوده که شخصی که میخواهد به جایی روی کند آن گونه قرار میگیرد و کمکم به معنای مکانی که افراد در هنگام نماز بدان رو میکنند به کار رفته است)،
▪️«قِبَل» (که احتمالا مصدر یا اسم مصدر باشد به معنای «جانب مقابل» است و در خصوص مواجهه (تلقاء) با چیزی [«در قبال چیزی» قرار گرفتن] به کار میرود)،
▪️«قَبْل» (در مقابل «بعد»، که در قرآن کریم تمامی کاربردهایش فقط در خصوص قبل زمانی است).
▪️ اما در خصوص «قبايل»،
▫️در آنجا ابتدا بیان شد که کلمه «قبیل» دوبار در قرآن کریم به کار رفته است: «إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ» (اعراف/۲۷) «أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفاً أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبيلاً» (اسراء/۹۲) برخی بر این باورند که چون «قبیل» صفت مشبهه است دلالت بر ثبوت میکند و مراد از آن کسی است که ذاتا متمایل و روی به سوی چیزی دارد.
▫️سپس توضیح داده شد که «ة» در «قبیلة» میتواند تاء تأنیث و افراد باشد؛ که در این صورت جهت اسمی این کلمه مد نظر است؛ و میتواند علامت جمع باشد که در این صورت وقتی در مورد جماعتی به کار برده میشود از این جهت است که بین افراد آن جماعت نوعی رو به سوی هم کردن و مواجهه و انس برقرار است؛ و در آیه ۲۷ سوره اعراف هم به لشکر شیطان از این جهت «قبیلُه» گفته شده که همگی رو به سوی او دارند؛ که خود «قبیلة» نیز به صورت «قبائل» جمع بسته میشود «جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ» (حجرات/۱۳). برخی آن را جمع «قبیله» دانستهاند؛ که «قبیله» به جماعتی که با هم جمع شده باشند اطلاق میشود از این جهت که به همدیگر روی میآورند [و به هم کمک میکنند]؛ و البته این احتمالات را هم در اینجا مطرح کردهاند که «قبیل» به معنای «کفیل» و یا به معنای «مقابله» (معاینه؛ دیدن) باشد؛ هرچند برخی بر این باورند که اصل «قبائل» به معنای قطعههای منحنی توخالیای بوده که با اتصال آنها به همدیگر قدح و ظروف مختلف درست میکردهاند؛ چنانکه تعبیر «قبائل القدح و الجَفنة و الغَرب» رایج است و از همینجا تعبیر «قبائل الرأس» به معنای استخوانهای جمجمه (از این جهت که قطعاتی بودهاند که درهم فرو میرفتند تا جمجمه تشکیل شود) نیز رایج بوده؛ و بعید نیست که کاربرد این تعبیر در خصوص قبائل عرب هم از باب تشبیه به قبائل الرأس باشد از حیث شدت ارتباطی که هریک با دیگری دارد.
🔖جلسه ۹۸۳
https://yekaye.ir/al-waqiah-56-16/
@yekaye