🔹السَّماواتِ قبلا بیان شد که ▪️درباره معنای اصلی ماده «سمو» گفته‌اند دلالت دارد بر علو؛ و به تعبیر دیگر، دلالت دارد بر رفعت چیزی و شاخص و کاملا آشکار بودنش و علو آن نسبت بدانچه تحت آن؛ و از آنجا که «سماءِ» هر چیزی، به بالای آن گفته می‌شود برخی معتقدند که اصل ماده «سمو» هر آن چیزی است که رفعتی یافته و فوق چیز دیگر و محیط بر آن باشد؛ و از آنجا که در زبانهای آرامی‌و عبری و سریانی کلمه «شماء» به همین معنای «سماء» به کار رفته این احتمال منتفی نیست که این لفظ با همین معنا از آن زبانهای دیگر به زبان عربی وارد شده باشد. ▪️به همین مناسبت فوقیت در معنای این ماده، کلمه «سماء» هم بر ابر (و حتی باران) اطلاق می‌شود (يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً؛ هود/۵۲؛ نوح/۱۱) و هم بر سقف خانه؛ چنانکه در مقابل برای آسمان هم تعبیر سقف شده است (وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً؛ انبیاء/۳۲) و برای پشت اسب (روی اسب) نیز از «سماء الفرس» استفاده می‌شود و حتی به گیاهان نیز «سماء» می‌گویند؛ و البته رایج‌ترین معنای آن همان آسمان است؛ و گفته شده که هر چیزی در مقایسه با آنچه پایین‌تر از آن است «سماء»و در مقایسه با آنچه فوق آن است «أرض» است و آیه «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَ»‏ (طلاق/۱۲) را نیز بر همین حمل کرده‌اند؛ البته گفته‌اند «سماء» در معنای باران به صورت مذکر می‌آید و جمع آن به صورت «أَسْمِيَة» است؛ اما «سماء» در مقابل «أرض» هم به معنای مفرد (فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ؛ دخان/۲۹) و هم به معنای جمع (ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَ‏؛ بقرة/۲۹) به کار می‌رود ولو با ادات جمع هم جمع بسته می‌شود: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ» (اسراء/۴۴)؛ و این «سماء» مونث است: «وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» (ذاریات/۴۷) «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْميزانَ» (الرحمن/۷) «إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ»‏ (انشقاق/۱) «إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ»‏ (انفطار/۱)؛ هرچند گاه «مذکر» هم می‌آید: «السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ» (نازعات/۷۹) و البته برخی بر این باورند که «سماء» در مقابل «أرض» همواره مونث است و اگر آن را به عنوان سقف لحاظ کنند (در همین آیه اخیر) به صورت مذکر به کار می‌برند. 🔸با این اوصاف معلوم می‌شود که کلمه «سماء» به کلماتی مانند «رفعت» و «ارتفاع»، «علو» «صعود» «رقی» و «فوق» نزدیک است؛ در تفاوت اینها گفته‌اند: ▪️«رفعت» (ماده «رفع») نقطه مقابل «خفض» است و مستلزم زایل شدن از جایگاه پایینی است که قبلا در آنجا بوده است؛ ▪️«علو» وقتی است که فی نفسه و به خود شیء‌نگاه شود صرف نظر از مادون آن و یا جابجا شدنش و در آن یک معنای قهر و اقتدار نهفته است؛ ▪️«صعود» ناظر به جابجایی مکانی و مختص مکان است؛ ▪️«رقی»‌ صعودی است که تدریجی انجام شود؛ ▪️«فوق» هم ظرف مکان و نقطه مقابل «تحت» و صرفا ناظر به وصف شیء‌در مقایسه است؛‌نه وصفی برای خود شیء. 🔖جلسه ۱۰۴۱ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-74/ @yekaye