. 1️⃣ «عَبَسَ وَ تَوَلَّى» از سیاق آیه واضح است که این آیه ناظر به یک واقعه خاصی است که شخصی در برابر یک فرد نابینا چهره درهم و به او پشت کرده است؛ و خداوند در مقام مذمت این رفتار برآمده است. چنانکه در شأن نزول آیه بیان شد ▫️آن مقدار که مسلم است این است که پیامبر اکرم ص در حال دعوت یک یا چند نفر از سران مشرکین بوده، و در این حال ابن ام مکتوم، که مسلمانی نابینا بود سراغ پیامبر ص می‌آید و سوالاتی از ایشان می‌پرسد. ▫️اما اختلاف است که چه کسی در این واقعه با عبوس کردن چهره‌‌اش ناراحتی خود را ابراز داشت؟ مفسران اهل سنت بر این باورند که خود پیامبر ص بود که چنین کرد؛ و مفسران شیعه آن را شخصی دیگر می‌دانند، برخی وی را شخصی از بنی‌امیه دانسته و برخی هم به طور خاص از عثمان نام برده‌اند. ⛔️در خصوص روایاتی که در کتب اهل سنت نقل شد در قسمت شأن نزول توضیح دادیم که هیچیک از راویان مستقیم این ماجرا امکان اینکه خودش واقعه را دیده باشد وجود ندارد. این نشان می‌دهد که تمام نقل‌های این‌چنینی این واقعه، اصطلاحا روایت مسند است (‌یعنی در اهل سنت هیچ راوی‌ای که خودش ماجرا را دیده و روایت کرده باشد وجود ندارد)؛ و لذا این احتمال بسیار تقویت می‌شود که اینها برداشت و یا شنیده خود را بیان کرده باشند نه مشاهده خویش را؛ و اینجاست که این قول تقویت می‌شود که این روایت از ماجرا را منافقان (تفسير الصافي، ج‏5، ص285 ) و به احتمال زیاد بنی‌امیه، برای از یاد بردن نقش عثمان در این واقعه ساخته و پرداخته و ترویج کرده‌اند (حجة التفاسير و بلاغ الإكسير، ج‏7، ص170 ). 💢اگرچه شیعیان برای روایت صحیح از واقعه، احادیثی از امام صادق ع دارند، اما آنچه مورد تاکید شدید آنان است این است که این مذمت‌ها درباره هرکس باشد، درباره شخص پیامبر اکرم ص نیست؛ زیرا چنین مواجهه‌ای با نابینایی که برای طلب هدایت آمده، از جانب شخص پیامبر ص - که اساسا وظیفه‌اش نرم‌خویی در دعوت افراد بوده با شأن پیامبری وی ناسازگار است، بویژه که خداوند هم صریحا این نرم‌حویی وی با مومنان را مورد تاکید قرار داده است: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك‏» (آل عمران/۱۵۹). برخی از علمای اهل سنت هم اصل اشکال را پذیرفته‌اند، بویژه که خود آنها از جملات معروفی که در وصف پیامبر ص نقل کرده‌اند (و این جمله بقدری معروف شده که در کتب لغت آن را شاهد مثال می‌آورند) این است که ایشان را «لا عَابِسٌ و لا مُفَنَّد : نه چهره درهم می‌کشد و نه سخن بی‌فایده می‌گوید» (الطبقات الكبير، ج1، ص198؛ أنساب الأشراف، ج1، ص391؛ بلاغات النساء، ص49؛ الثقات لابن حبان، ج1، ص127؛ دلائل النبوة للبيهقي، ج1، ص279؛ النهاية (ابن أثیر)، ج3، ص171؛ لسان العرب، ج3، ص339؛ و ...) ویا «لَا ‌عَابس وَلَا مُعْتَد: نه چهره درهم می‌کشد و نه بر کسی ستم می‌کند» (غريب الحديث (ابن قتيبة)، ج1، ص463؛ أخبار أبي القاسم الزجاجي، ص64؛ دلائل النبوة لأبي نعيم الأصبهاني، ص339؛ الفائق في غريب الحديث، ج1، ص95؛ و ...) معرفی می‌کنند؛ اما سعی کرده‌اند با انواع بیانات توجیه کنند که چرا چنین رفتاری از پیامبر ص سر زد و وقوع این رفتار منافاتی با شأن پیامبری ایشان ندارد . 💢اگر مطلب در حد همین دو آیه اول بود چه‌بسا توجیهی برای وقوع این رفتار از پیامبر ص می‌شد ارائه داد که: ابن ام مکتوم نابینا بود، و اخم کردن و روی گرداندن، دو عملی است که شخص بینا متوجه آنها می‌شود، و اگر خدا پیامبر ص را برای اینها عتاب کرد با توجه به اوج محاسن اخلاقی است که از پیامبر ص انتظار می‌رفت، نه اینکه ایشان با عملش موجب رنجش یک مسلمان نابینا شده باشد (مجمع البيان، ج‏10، ص664 )؛ 💢اما شاید نکته مهمی که به نظر می‌رسد علت اصلی حساسیت شیعه در نپذیرفتن روایت فوق است آيات بعدی است که علت این اقدام آن فردی که اخم کرده را نشان می‌دهد که این توضیحات، نه‌تنها خلاف توصیفاتی است که خداوند از پیامبر ارائه کرده، بلکه حتی از یک مومن اخلاق‌مدار بعید است چه رسد به کسی در مقام نبوت. @yekaye 👇ادامه مطلب👇