🔹اسْتَغْنى
▪️ماده «غنی» وقتی به صورت کلمه و با الف مقصوره (غِنی) به کار میرود غالبا در معنای مال و ثروت است،
و وقتی با الف ممدوده (غِناء) به کار میرود یک نوع صدای طربانگیز است؛
و البته اگر با الف ممدوده به صورت مفتوح الغین ادا شود (غَناء) به معنای بینیازی و کفایت است و از همان معنای اول است
📚كتاب العين، ج4، ص450
▪️ اگرچه ابن فارس نتوانسته معنای واحدی برای آن بیابد و در خصوص آن، از دو اصل (یکی در معنای «کفایت» و دوم این «صوت» خاص) سخن گفته
📚معجم المقاييس اللغة، ج۴، ص۳۹7
اما برخی از اهل لغت این دومی را هم به آن اولی برگرداندهاند؛
مثلا
▪️عسکری بر این باور است که چون همانند ثروت که نفس را بهرهمند میسازد صوت غنایی هم بهره نفسانی به انسان میرساند چنین نامیده شده
📚الفروق فی اللغة، ص۱۶۹
یا
▪️حسن جبل بعد از اینکه توضیح داده که حرف «غ» برای یک نحوه تخلخل همراه با سستی به کار میرود و حرف «ن» بر یک امتداد لطیف در باطن دلالت دارد و حرف «ی» هم یک نحوه اتصال و امتداد را نشان میدهد و ترکیب اینها بر امتداد وجود چیزی لطیف به وفور در یک عرصه دلالت دارد، معنای محوری این ماده را «وجود کفایتی که یک عرصهای را به نحو مطلوبی آباد میکند و امر آن را برپا میدارد» دانسته، چنانکه ثروت برای اغلب مردم چنین کارکردی دارد و یا مثال برپا ماندن در یک مکان، تعبیر « كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فيها» (اعراف/۹۲؛ هود/۶۸ و ۹۸) است
📚المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۶۱۱
بیان میکند وجه تسمیه صدای غناء هم این است که یک صوت دارای رخوت و مطلوبیتی است که به وسیله آن عرصهای، یعنی حنجره) آباد میشود، برخلاف صداهای نتراشیده و نخراشیده که به حنجره فشار میآورد
📚همان، ص۱۶۱۳
و
▪️مرحوم مصطفوی نیز که اصل معنای این ماده را به معنای عدم احتیاج و نقطه مقابل فقر میداند و اموری همچون کفایت و إجزاءو ثروتمندی را از مصادیق آن به حساب میآورد، با اینکه کاربرد این ماده در خصوص صدای غنایی را برگرفته از کلمه «عناه» در زبان عبری (که به معنای ترنم و نغمه و صوت دلرباست) میداند، اما اذعان دارد که تناسبی بین این ماده و معنای عربیاش هست، که البته آن تناسب را به نحوی تکلفآمیز این گونه بیان کرده که استغناء و احساس بینیازی منجر به طغیان و خودنمایی و تجاوز از حد میشود که از زمره اینها بلند کردن صداست
📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص274-275
و البته در قرآن کریم ظاهرا در همان معنای این صوت استفاده نشده است.
▪️در خصوص کلمه «غِنى» برخی بر این باورند که این بر سه قسم است:
▫️یکی به معنای عدم هرگونه حاجت و نیاز است که فقط در مورد خدا به این معنا به کار میرود؛
▫️دوم به معنای کم بودن نیازهای شخص است که مثلا در آیه «وَ وَجَدَكَ عائِلًا فَأَغْنى»(لضحى/8) در این معنا به کار رفته، و
▫️سوم به معنای فراوانی مال و ثروت متناسب با تنوع خود مردم است که در آیاتی همچون «وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ» (نساء/6)، «الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَ هُمْ أَغْنِياءُ» (توبة/93)، «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ» (آل عمران/181)، «يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ» (بقرة/273] به کار رفته است
📚مفردات ألفاظ القرآن، ص615
▪️چنانکه بیان شد عمده استعمال خاص ان کلمه در معنای مال و ثروت است،
اما تعبیر در مورد مستقر شدن در یک مکان هم به کار میرود: «كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فيها» (اعراف/۹۲ و هود/۶۸ و ۹۵) و در تفاوت تعبیر «أقام بالمكان» و «غني بالمكان» گفتهاند که این دومی در اقامت کردنی به کار میرود که شخص با این اقامت کردنش دیگر نیازی به غیر ندارد، در حالی که در خود تعبیر «أقام بالمكان» این معنا نهفته نیست
📚الفروق فی اللغة، ص۳۰۳
و برخی هم این را این گونه توضیح دادهاند که تعبیر « غَنِيَ في مكان كذا» در جایی به کار میرود که وی بقدری در آنجا اقامت کرده باشد که دیگر نیازمند کسی نباشد [و خودش اموراتش را بگذراند]
📚مفردات ألفاظ القرآن، ص616
هرچند برخی هم این تعبیر به صورت منفی را به معنای مطلقِ نیست و نابود شدن چیزی دانسته و گفتهاند «كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ» یعنی کانه اصلا چیزی نبوده است
📚كتاب العين، ج4، ص451
@yekaye
👇ادامه مطلب👇