ادامه توضیحات کلمه «تلهی» 🔸سه کلمه «عبث» و «لهو» و «لعب» به هم نزدیک‌اند، و در مورد هرسه در قرآن کریم، این تعبیر که «خلقت خدا این گونه نیست»، به کار رفته است: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ (مومنون/۱۱۵) ؛ «لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلينَ» (انبیاء/۱۷)؛ «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبينَ (انبیاء/۱۶؛ دخان/۳۸). در تفاوت آنها اختلاف نظر است. ▪️عسکری بر این باور است که: «عبث» درجایی است که کار کاملا به صورت غیرارادی وناخودآگاه انجام می‌شود [مثلا کسی که با ریشش بازی می‌کند] اما در لهو و لعب می‌تواند یک نحوه حالت ارادی هم داشته باشد. «لعب» کاری است که انگیزه اصلی آن لذت بردن است و دغدغه‌ای در قبال حکیمانه بودن آن (به ثمره خاصی رسیدن) وجود ندارد (مانند بازی اطفال، که اصلا درکی از حکمت ندارند و صرفا برای لذت بازی می‌کنند)؛ و «لهو» آن سرگرمی است که انسان را از برنامه اصلی خود بازمی‌دارد. و البته هر لهوی لعب هست، اما «لعب‌» می‌تواند «لهو» نباشد (مانند اینکه کسی بخواهد با بازی کردن، مطلب خاصی را به بچه‌ای آموزش دهد) 📚الفروق في اللغة، ص۲۴۸ ▪️اما مرحوم مصطفوی (که علاوه بر سه کلمه فوق، درباره تفاوت اینها با «لغو» و «مزاح» و «باطل» هم سخن گفته) بر این باور است که: «عبث» آن کاری است که غرض عقلایی و فایده هدفمندی از آن نباشد؛ و «لعب» مشغول شدن به کاری است که لذت‌بخش است بدون هیچ گونه توجه‌ای به نتیجه و فایده آن؛ و «لهو» چیزی است که انسان بدان تمایل دارد و از آن لذت می‌برد بدون اینکه به نتیجه‌اش توجه کند؛ و «لغو» هم انجام کاری است که قابل اعتنا نباشد و بدون تامل و فکر صورت گرفته باشد؛ و «مزاح» صرف کاری است که برای انس گرفتن و شوخی کردن انجام می‌شود؛ و «باطل» نقطه مقابل حق است و چیزی است که ثبات و تحققی نداشته باشد. 📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۸، ص۱۱ 📿این ماده و مشتقات آن ۱۶ بار در قرآن کریم به کار رفته است. 📖اختلاف قرائت 🔹عنْهُ / عَنْهُو در قرائت اهل مکه (ابن‌کثیر) و برخی قراءات اربعه عشر (ابن محیصن) این کلمه هنگام وصل به کلمه بعدی به صورت «عنهو» تلفظ می‌شود. 📚معجم القراءات ج ۱۰، ص۳۰۶ ؛ الکامل المفصل فی القراءات الأربعة عشر، ص۵۸۵ 🔹عنْهُ تَلَهَّى / عَنْهو تّلَهّى در روایتی بزی از قرائت اهل مکه (ابن کثیر) و برخی دیگر از روایات غیر مشهور از وی (روایت ابن فلیح) و برخی قراءات اربعه عشر (ابن محیصن) در هنگام اتصال عنه به تلهی، حرف تاء به صورت مشدد قرائت می‌شود؛ که آن طور که ابوحیان توضیح داده در این صورت کلمه «تلهی» در اصل به صورت تتلهی بوده که دو تاء آن در هم ادغام شده است؛ و در فراز بعد توضیحش می‌آید. 📚معجم القراءات ج ۱۰، ص۳۰۶ ؛ الکامل المفصل فی القراءات الأربعة عشر، ص۵۸۵ 🔹تلَهَّى / تّلَهّى / تُلَهَّى / تتلَهّى / تَلْهَى / تُلْهَى ▪️این کلمه در اغلب قرائات به صورت «تَلَهَّى» قرائت شده است که در اصل «تَتَلَهَّى» بوده که یک تاء‌آن از باب تخفیف در کلام حذف شده است؛ و اگرچه در روایت قنبل از ابن کثیر (قاری مکه) نیز به همین صورت قرائت شده است؛ ▪️اما چنانکه اشاره شد در روایتی دیگر از ابن کثیر (روایت بزی) و برخی از روایات غیر مشهور از وی (روایت ابن فلیح) و برخی قراءات اربعه عشر (ابن محیصن) در هنگام اتصال عنه به تلهی، حرف تاء به صورت تاء‌مشدد قرائت شده است؛ ▪️در برخی از قراءات عشر (ابوجعفر یزید بن قعقاع) و روایتی از امام باقر ع به صورت فعل مجهول «تُلَهَّى» قرائت شده؛ ▪️در برخی قرائات غیرمشهور (ابن مسعود و أبوالجوزاء و طلحة) هر دو تاء ‌به صورت آشکار قرائت شده است: «تتلَهّى»؛ ▪️و البته از طلحه قرائت این کلمه به صورت فعل ثلاثی مجرد: «تَلْهَى» نیز روایت شده است؛ که این قرائت از برخی از طرق عاصم (قراءة حلواني از عصمه از روایت شعبه از عاصم از طريق الداني، و نیز نزد صفراوي) هم روایت شده است؛ ▪️و در برخی قرائات غیرمشهور دیگر (أُبَي و ابن سميفع و جحدري) نیز به صورت فعل ثلاثی مجرد مجهول: «تُلْهَى» قرائت شده است. 📚معجم القراءات ج ۱۰، ص۳۰۶ ؛ مجمع البيان، ج‏10، ص662 ؛ کتاب القراءات (سیاری)، ص۱۷۲ ؛ البحر المحيط، ج‏10، ص408 ؛ المغنی فی القراءات، ص۱۹۹۰ @yekaye