🔹سَفَرَةٍ ▪️اگرچه از ماده «سفر» کلمات فراوانی ساخته شده، اما دو کلمه بسیار پرکاربرد دارد ▫️یکی معنای مسافرت و به سفر رفتن و ▫️دیگری آشکار کردن و پرده از روی چیزی برداشتن. ▪️در حدی که جستجو شد فقط مرحوم مصطفوی معنای مسافرت را محور قرار داده و اصل این ماده را به معنای حرکت از محیطی به خارج از محدوده‌اش دانسته و کاربردش در خصوص آشکار شدن را در عباراتی همچون «أسفرت المرأة عن وجهها: آن زن صورتش را آشکار کرد» به اعتبار خروج زن از محدوده عفاف دانسته و ادعا کرده که اصل این کلمه دلالتی بر آشکار شدن ندارد؛ و به همین ترتیب در توضیح کاربرد آن در خصوص کلماتی همچون «سفره» و یا «سِفر» به معنای نوشته توضیحات تکلف‌آمیزی داده و از کاربردهای این ماده در کلماتی مانند «سَفْر» به معنای روشنایی روز، و یا «أَسْفَرَ» به معنای صبح کردن ویا «أَسْفَرَ الصبح» به معنای دمیدن صبح، یا «وجه مُسْفِر» به معنای چهره نورانی ویا «سَفَرْتُ الشي‏ءَ عن الشي‏ء» به معنای پاک کردن چیزی از روی چیزی، ویا «سَفَرْتُ الْبَيْتَ» به معنای جاروب و تمیز کردن خانه (كتاب العين، ج‏7، ص246 ) کاملا غفلت نموده است 📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏5، ص137-138 ▪️اما اغلب اهل لغت معنای محوری این ماده را همان «کشف» و «انکشاف» (آشکار کردن) (مجمع البيان، ج‏10، ص663 )، و به تعبیر دقیقتر، آشکار کردن ظاهر ویا روی چیزی با برداشتن آنچه که آن را پوشانده ویا دربرگرفته است (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۰۲۳) دانسته‌اند، که تطبیق آن بر بسیاری از کلمات فوق واضح است، و در توضیح کاربرد آن در خصوص متن مکتوب گفته‌اند چون با نوشتن، مطلب مورد نظر آشکار و از آن پرده برداشته می‌شود ویا از حقایق پرده برمی‌دارد؛ و در خصوص مسافرت توضیح داده‌اند که به این مناسبت است که مردم با سفر رفتن در بیرون از مکان خود آشکار و ظاهر می‌شوند؛ و البته وجه تسمیه «سفره» را هم این دانسته‌اند که طعامی است که مسافر برای سفرش آماده می‌کند (معجم المقاييس اللغة، ج‏3، ص82-83 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص412 ). ▪️در هر صورت کلمه «سَفَر» به همین معنای مسافرت رفتن است: «فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ» (بقره/۱۸۴ و ۱۸۵)، « وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى‏ سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً» (بقره/۲۸۱) ، «لَقَدْ لَقينا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً» (کهف/62)، «لَوْ كانَ عَرَضاً قَريباً وَ سَفَراً قاصِداً لاَتَّبَعُوكَ» (توبه/۴۲)؛ که جمع آن ▪️و اینکه چرا غالبا از باب مفاعله (مسافرت) برای اشاره به آن استفاده می‌شود گفته‌اند به اعتبار این است که گویی انسان از مکانی پرده برمی‌دارد و آن مکان از وی پرده برمی‌دارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص412 ) و برخی بر این باورند که چون در باب مفاعله یک نحوه استمرار نهفته کلمه مسافرت دلالت بر یک نحوه استمرار در سفر دارد، در حالی که در خود کلمه «سفر» چنین مفهومی شرط نیست و با صرف خروج از وطن حاصل می‌شود و ظاهرا از این روست که در موارد فوق در قرآن کریم از کلمه «سفر» و نه «مسافرت» استفاده شده است؛ زیرا در همه آنها تنها نگاه به اصل وقوع سفر بوده نه استمرار آن (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏5، ص139 ). ▪️کلمه «أسفار» هم به عنوان جمع مسافر به کار می‌رود (المحيط في اللغة، ج‏8، ص308 ) که البته برخی آن را جمع الجمع دانسته‌اند، یعنی گفته‌اند «سَفْر» جمع «مسافر» است و «أسفار» ‌جمع «سَفر» است (النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج‏2، ص372 )؛ ‌و در این معنا ظاهرا گاه برای جمع «سَفَر» [سفرها] هم به کار رفته است، چنانکه بسیاری کاربرد آن در آیه «فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا» (سبأ/۱۹) را از این باب دانسته‌اند (المصباح المنير، ج‏2، ص278 )؛ و البته به عنوان جمع «سِفْر» به معنای کتاب و نوشته هم به کار می‌رود؛ که با توجه به رواج کاربرد آن در خصوص تورات، برخی کاربردش در آیه «مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً» (جمعه/۵) را هم اشاره به تورات دانسته‌اند (مفردات ألفاظ القرآن، ص412 ).