☀️۱۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
همسر عثمان بن مظعون نزد رسول الله ص رفت و گفت: یا رسول الله! عثمان روز روزه میگیرد و شب به قیام برای عبادت برمیخیزد [کنایه از اینکه شب و روزش فقط به عبادت مشغول است و کاری به کار ما ندارد].
رسول الله خشمگین برخاستند تا نزد عثمان بن مظعون رسیدند و دیدند که در حال نماز است. عثمان بن مظعون چون متوجه آمدن رسول الله ص شد سریع نمازش را تمام کرد.
پیامبر ص فرمود: عثمان! خداوند متعال مرا بر اساس رهبانیت مبعوث نفرمود؛بلکه مرا بر اساس دین حنیف سهله سمحه [دینی همراه با تساهل و تسامح] مبعوث فرمود: من روزه میگیرم و نماز میخوانم؛ و در عین حال با خانوادهام همبستر میشوم. پس هرکس فطرت مرا دوست دارد به سنت من عمل نماید و نکاح، سنت من است.
📚الكافي، ج5، ص494
☀️ب. این واقعه در منابع اهل سنت چنین روایت شده است:
یکبار رسول الله ص از مقابل منزل عثمان بن مظعون میگذشت همسر وی را در حالتی ژولیده دید. از او پرسید: تو را چه شده است؛ آیا عثمان نگاهت نمیکند؟!
گفت: خیر! از فلان زمان تاکنون در بسترم نخوابیده است و مدتهاست که روزها روزه میگیرد و چیزی نمیخورد.
فرمود: به او بگو نزد من بیاید.
او نزد عثمان بن مظعون رفت و به وی اطلاع داد و وی سراغ پیامبر ص آمد و ایشان را در مسجد دید. نزد ایشان نشست اما ایشان از او روگرداندند. وی به گریه افتاد و گفت: آیا مطلب بدی درباره من شنیدهاید؟
فرمود: تو همان کسی هستی که هر روز روزه میگیری و هر شب به بعادت میایستی و به بستر نمیروی؟
گفت: بله؛ به امید رسیدن به مراتب بالایی از خوبی چنین میکنم.
فرمود: همانا چشم تو سهمی دارد؛ و بدنت سهمی دارد؛ و همسرت سهمی دارد؛پس روزه بگیر؛ اما گاهی هم غذا بخور؛ بخواب و البته گاه [برای عبادت] قیام کن؛ و سراغ همسرت هم برو. همانا من گاهی روزه میگیرم و گاه افطار میکنم؛ گاهی میخوابم و گاه قیام میکنم؛ سراغ همسرانم میروم؛پس هرکس سنت مرا رعایت کند هدایت شود و هرکس آن را ترک کند گمراه شود. هر عملی یک حالت نشار و رغبت دارد و برای هر حالت نشاط و رغبتی یک حالت سستی و رخوتی هست؛ پس اگر آن سستی و رخوت به غفلت [ترک عمل] منجر شود شخص به هلاکت میافتد؛ ولی اگر آن حالتی که غفلت غلبه دارد در حد واجب بسنده شود به صاحبش ضرری نمیرسد؛ پس آن مقداری عمل کند که طاقتش را داری؛ و همانا من بر دین حنیف سمحه [دارای تسامح] مبعوث شدهام؛ پس عبادت پروردگارت را بر خود سنگین مکن که نمیدانی چه اندازه طول عمرت چقدر است!
📚المعجم الكبير (للطبراني) ج8، ص222
📚این واقعه در المعجم الكبير (للطبراني)، ج8، ص170 با اندک تفاوتی در تعابیر نیز آمده است.
☀️ج. در همین راستا واقعه دیگری نیز در منابع اهل سنت آمده است بدین بیان که:
ابوامامه میگوید: در یکی از جنگها همراه با رسول الله در راه بودیم که در راه، یکی از همراهان ما به غاری رسید که در آن آبی بود و با خود گفت: من دیگر اینجا ساکن خواهم شد؛ از آب اینجا مینوشم و از گیاهان و حبوباتی که اطراف اینجا روییده تغذیه میکنم و از دنیا کناره میگیرم. سپس با خود گفت بهتر است سراغ رسول الله ص بروم و این را برایشان بگویم و اگر اجازه داد چنین کنم وگرنه چنین نکنم.
پس سراغ رسول الله ص آمد و گفت: ای پیامبر خدا ص! من غاری یافتم که در آنجا در حد نیاز من آب و حبوبات یافت میشد؛ با خود گفتم که اینجا بمانم و از دنیا کنارهگیری کنم.
پیامبر ص فرمود: من بر اساس یهودیت یا نصرانیت مبعوث نشدهام؛ بلکه بر اساس دین حنیف سمحه [=دارای تسامح] مبعوث شدهام؛ به کسی که جان محمد ص به دست اوست سوگند قدم برداشتنی در صبح یا شام در راه خدا از دنیا و آنچه در آن است بهتر است؛ و یک نفر از شما در صف بایستد* برایش بهتر از شصت سال نمازش است.
✳️*پینوشت:
مقصود از ایستادن در صف، میتواند صف نماز جماعت باشد؛ و میتواند کنایه از شرکت در جهاد با دشمنان خدا و حضور در صف مجاهدین باشد.
📚مسند أحمد، ج36، ص623-624؛ المعجم الكبير (للطبراني)، ج8، ص216
✅نکته:
با اینکه تعبیر اینکه پیامبر فرموده باشد من بر شریعت سمحه سهله مبعوث شدهام بسیار شایع است و در بسیاری از کتب لغت قدیمی، تعبیر «بعثت بالحَنِيفِيَّةِ السَّمْحَة السَّهْلَة» به عنوان حدیث نبوی یافت میشود (مثلا: الفائق في غريب الحديث، ج2، ص93؛ النهاية، ج1، ص451؛ لسان العرب، ج9، ص58؛ مجمع البحرين، ج5، ص41؛ تاج العروس، ج12، ص152) اما غیر از همان حدیث کافی در منابع حدیثی شیعه و سنی حدیث دیگری از پیامبر که این دو کلمه را با هم داشته باشد یافت نشد.
البته:
@yekaye
سند و متن احادیث فوق
👇
ادامه مطلب👇