🔹بدا ▪️عموم اهل لغت بر این باورند که ماده «بدو» در اصل به معنای «ظهور» و آشکار شدن است که فعل ثلاثی مجرد آن به صورت «بدا یبدو» می‌باشد: «وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ‏» (زمر/47»، «وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا» (زمر/48»، «فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما» (طه/121) «لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْها» (مائده/۱۰۱) (كتاب العين، ج‏8، ص83 ؛ معجم مقاييس اللغه، ج‏1، ص212 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص 113). ▫️در این میان برخی همچون حسن جبل افزوده‌اند که این ماده دلالت دارد بر آشکار شدنی که با قوت ویا با تجسمی همراه با امتداد و مکانمندی باشد (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۸۳ ) و ▫️مرحوم مصطفوی بر این باور است که ظهور کاملا واضحی است که به صورت قهری و بدون قصد و اختیار باشد (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص255 ) ▫️و این نکته (بدون قصد بودن) در تمام آیات فوق مشاهده می‌شود و عسکری هم اساسا تفاوت «بدو» و «ظهور» را در این می‌داند که ماده «ظهر» اعم از ظهور اختیاری و غیراختیاری است و لذا برای کسی که خود را مخفی و سپس آشکار می‌کند تعبیر «ظهر» به کار می‌رود؛ اما «بدو» برای جایی است که آشکار شدن بدون قصد است چنانکه می‌گویند «بدا البرق» و «بدا الصبح» و «بدت الشمس» و تعبیر «بدا لي في الشي‏ء» هم به نحوی دلالت دارد که گویی گوینده آن کار را قصد نکرده بود (الفروق في اللغة، ص281 ). ▪️کلمه «بَدو» مصدر این ماده است و به صورت اسم مکان هم به کار می‌رود: «وَ جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ» (يوسف/100) (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۸۳) [که در فارسی اصطلاح «بدوی» برای بادیه‌نشینان از این جهت است که منسوب به «بدو» هستند] در مقابل «حَضَر» [= حاضر، شهرنشین، «حضارة» به معنای تمدن و شهرنشینی به کار می‌رود] به کار می‌رود از این جهت که کسانی که در حَضَر هستند و در شهر زندگی می‌کنند، در ساختمان‌هایی زندگی می‌کنند که آنها را از دیگران می‌پوشاند، اما شخص بدوی و بادیه‌نشین در بیابانی زندگی می‌کند که کاملا بارز و در معرض دید همگان است، و «بادیه» هم زمینی است که شهر و سکونت دائمی‌ای در آن نیست و به همین جهت وقتی افراد از شهر به صحرا و مراتع می‌روند تعبیر می‌شود: «بَدَوْا بَدْواً»؛ و به کسی که در بادیه زندگی می‌کند «باد» گویند: «سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ» (حج/25) (كتاب العين، ج‏8، ص83 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۱۳ ؛ معجم مقاييس اللغه، ج‏1، ص212 ؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص256 ) و«بادُونَ» هم جمع سالم از کلمه «بادٍ» می‌باشد: «يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْراب» (احزاب/۲۰) (البحر المحيط، ج‏۸، ص۴۶۵ ؛ مجمع‌البیان، ج۸، ص۵۴۴). ▪️در مورد تعبیر «بادِيَ الرَّأْيِ» (وَ ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْيِ؛ هود/۲۷) برخی گفته‌اند یعنی کسانی که رأی و نظرشان ظاهر و آشکار است (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص257 ) که در این صورت کنایه از کسانی است که بسیار ساده‌لوح هستند و عمق و پیچیدگی‌ای ندارند و بدون تفکر مطلب را پذیرفته‌اند؛ البته این کلمه به صورت «بادِءَ الرَّأْيِ» (از ماده «بدأ») هم قراست شده که باز به همین معنا نزدیک است یعنی کسی که با رای و نظر ابتدایی سخن تو را پذیرفته‌اند و اگر فکر و تأمل می‌کردند قبول نمی‌کردند (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏5، ص234 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص113 )؛ که البته برخی این احتمال را هم مطرح کرده‌اند که این کلمه حال برای «اراذلنا» باشد، یعنی کسانی که با یک نظر می‌توان فهمید اراذل هستند (الميزان، ج‏10، ص203 ). @yekaye 👇ادامه مطلب👇