ادامه توضیح ماده «فتن»
▫️در همین راستا برخی همچون راغب این طور توضیح دادهاند که اصل این کلمه «گداختن طلا با آتش است تا خالص آن از ناخالصش معلوم شود» پس به همین جهت برای داخل انسان در آتش کردن [عذاب] به کار رفته است: «يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ؛ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ» (ذاريات/13-14) یا «فَما آمَنَ لِمُوسى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ» (يونس/83)؛ و به تبع،
گاه در مورد آنچه که انجامش به عذاب منجر میشود استفاده شده: «أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا» (توبة/49) و
گاه به معنای مطلق امتحان کردن به کار رفته و همچون «بلاء» است که هم برای شدت و هم در وضعیت رخوت به کار میرود: «وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً» (أنبياء/35) و البته کاربردش در خصوص شدت بیشتر است؛ مانند: «إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ» (بقرة/102)، «وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» (بقرة/191)، «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ» (بقرة/193 «وَ احْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ» (مائدة/49)، «وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ» (إسراء/73)، «فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ» (حديد/14)، «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً» (أنفال/25)، «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ» (عنكبوت/۲)، «أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ» (توبة/126)، «وَ حَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ» (مائدة/71)، و
حتی زن و فرزند از این جهت که مایه امتحان انسان میباشند فتنه خوانده شدهاند: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ» (تغابن/15)
(مفردات ألفاظ القرآن، ص623-624 ).
▪️دوم تحلیلی است که یک نحوه معنای منفیای را در این ماده لحاظ میکند که فراتر از صرف امتحان کردن است و آن مواردی که یک نحوه بار مثبت دارد (که موجب شده دسته فوق این ماده را به معنای مطلق امتحان کردن بگیرند) توجیه میکند:
▫️در این زمینه یکی با تحلیل مرحوم مصطفوی مواجهیم که به نظر ایشان اصل این ماده به معنای آن چیزی است که موجب «اختلال» و «اضطراب» میباشد؛ یعنی این دو مولفه در معنای این ماده لحاظ شده است که چنین امری مصادیق متعددی میتواند داشته باشد از اموال و اولاد تا اختلاف در آراء و غلو در امر و عذاب و کفر و جنون و ابتلاءو ...؛ و تفاوتش با اختبار و ابتلاء و امتحان در این است که:
«اختبار» از ماده «خبر» به معنای اقدامی برای اطلاع نافذ و دقیق پیدا کردن بر امری است؛
«ابتلاء» از ماده «بلو» به معنای قبول کردن وضعیت تحول و دگرگونی است، مانند: «وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ» (فجر/۱۶)، «هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالًا شَدِيداً» (احزاب/۱۱)؛
«امتحان» از ماده «محن» است که یک رویه و جدیت در کار است تا خبر و نتیجهاش حاصل شود، مانند: «إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ» (ممتحنه/۱۰)؛
اما «فَتن» ایجاد اختلال و اضطراب است و افتنان جایی است که یک اختلالی در نظم امور واقع شود و اضطرابی در پی داشته باشد، مانند «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ» (عنکبوت/۲)، «أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ» (توبه/۱۲۶)
ایشان توضیح میدهند که گاه اینها برای امر واحدی به کار میرود که همین تفاوتها برجسته میشود چنانکه تعابیر اختبرتُ و ابتليت و امتحنت و افتننت برای «الذهب» (طلا) به کار میرود که اولی ناظر به صرف اطلاع از طلا بودن است؛ دومی ناظر به تحول و دگرگونیای در آن ایجاد کردن، سومی ناظر به شیوه بررسیای که به اطلاع درست منجر شود و آخری ناظر به آن اختلال و اضطرابی که در آن رخ میدهد؛ و البته تذکر دادهاند که با قرینه میشود هریک را در جای دیگری به کار برد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۹، ص۲۴-۲۳ ).
@yekaye
👇ادامه مطلب👇