🔹فاتَكُمْ ▪️درباره ماده «فوت» اتفاق نظر است که دلالت بر یک نحوه جدایی و دور بودن و از دست دادن دارد؛ ▫️ابن فارس توضیح می‌دهد که اصل این ماده نقطه مقابل ادراک چیزی و وصول به آن است (معجم مقاييس اللغه، ج‏4، ص457 )، و ▫️ راغب می‌گوید یک نحوه دور بودنی است که ادراک آن متعذر باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص646). ▪️اختلاف نظری که هست در این است که این ماده در خصوص چه نوع جدایی و انفصالی به کار می‌رود؛ انفصالی که مسبوق به یک اتصال بوده، یا انفصالی که انعدام محض باشد؛ ▫️از یک سو، حسن جبل معتقد است که با توجه به اینکه حرف «ف» دلالت بر یک نحوه دور کردن و نفی و طرد به کار می‌رود و حرف «ت» برای یک نحوه فشار دادن با دقت، و و ترکیب این دو با حرف «و» دلالت بر یک نحوه جدایی و دور شدن و به هم نچسبیدن دارد، این ماده در اصل به معنای جدایی و دور بودن چیزی است که در اصل به هم چسبیده بوده مانند وضعیت یک انگشت در قبال انگشت کناری‌اش (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۶۲۲)؛ ▫️اما مرحوم مصطفوی بر این باور است که معنای محوری این ماده انعدام چیزی به نحوی که دیگر وجود نداشته باشد و درک نشود و تفاوت آن با کلماتی مانند انعدام («عدم») و «موت» و «فنا» را در این است که این کلمات دلالت بر معدوم شدن بعد از وجود دارند؛ اما «فوت» دلالت بر عدم دارد قبل از اینکه اصلا وجود داشته باشد. ایشان بقدری بر این معنای انعدام مصرند که از نظر ایشان، معانی‌ای هماند دوری از درک و عدم امکان وصول، از لوازم این معناست نه اصل معنای آن (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏9، ص: 165 ). ▪️با اینکه نگاهی به کاربردهای این ماده در حالت ثلاثی مجرد، انسان را به نظر حسن جبل متمایل‌تر می سازد: چرا که هم در کاربرد آن به صورت فعل در سه آیه «لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا ما أَصابَكُمْ» (آل عمران/153) «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ» (حدید/23) و «وَ إِنْ فاتَكُمْ شَيْ‏ءٌ مِنْ أَزْواجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ» (ممتحنه/11) و هم در کاربرد آن به صورت مصدر در آیه «وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَريبٍ» (سبأ/51) این ماده ناظر به وضعیتی است که انسان چیزی را داشته و از دست داده است (نه اینکه از اول هیچ چیزی در کار نباشد)، اما مرحوم مصطفوی اغلب این موارد را تأییدی برای نظر خود دانسته است؛ وی در خصوص آیه ۱۱ سوره ممتحنه توضیحی نداده، اما در سه مورد دیگر، تقابل این کلمه را به ترتیب با کلمات «إصابت» و «ایتاء» (دادن) و «أخذ» را شاهد بر این گرفته که فوت انعدامی است که موجب می‌شود وصول و ادراکی رخ ندهد، زیرا از نظر ایشان این سه کلمه در قبال انعدام است! (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏9، ص165 ). عجیب‌تر اینکه خود ایشان در ذیل ماده «ضیع»، وقتی می‌خواهد از تفاوت ضایع شدن با کلماتی همچون فقدان و هلاکت و فوت و فنا سخن بگوید، معنای اصلی ماده «فوت» را همین خارج شدن از سلطه و از دسترس شخص معرفی کرده است (قبلا در جلسه ۶۱۱ http://yekaye.ir/al-kahf-18-30/ در این باره توضیح داده شد). @yekaye 👇ادامه مطلب👇