🔹الْمَيْتَةُ قبلا بیان شد که ماده «موت» را در اصل به معنای از بین رفتن قوت و توانایی چیزی دانسته اند و به لحاظ معنایی «مَوت» و «ممات» درست نقطه مقابل «حیات» است... وقتی این ماده به باب افعال برود متعدی می شود و به معنای «میراندن» است (وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا؛ نجم/۴۴) 🔹أَحْيَيْنا ماده «حیی» (و چه‌بسا «حیو»، كتاب العين، ج۳، ص۳۱۷) در اصل، دست کم بر دو معنا دلالت دارد: یکی حیات و زندگانی، و نقطه مقابل مرگ؛ و دیگری حیا و شرم، و نقطه مقابل وقاحت و بیشرمی؛ البته برخی معنای اصلی را همان معنای اول دانسته و مدعی‌اند که چون بازگشت حیا و شرم به حفظ خویشتن است از ضعف و نقص و دوری از عیب و زشتی، در واقع مشتمل است بر طلب سلامت و حیات و از این جهت حیا هم به همان معنای حیات برمی‌گردد و معنای جامع مفهوم «حیات» را هم تحقق هر چیزی که قوام و بقای شیء در گروی آن است (اعم از اجزای ظاهری و باطنی و نظم آنها و شرایط لازمه) دانسته‌اند؛ وقتی این ماده به باب افعال (إحیاء) می‌رود، متعدی می‌شود (زنده کردن) و استعمال این ماده در باب إفعال در قرآن بسیار زیاد است که آیه حاضر نمونه‌ای از آن است. 🔖جلسه 722 http://yekaye.ir/al-fater-35-22/ ▪️به لحاظ نحوی، جمله «أحییناها» را می‌توان ▪️جمله استینافیه در مقام بیان «أرض» دانست؛ ▫️و یا حال، ▫️ و حتی زمخشری بر این باور است که می‌توان آن را صفت برای «أرض» قلمداد کرد. 📚 (الکشاف، ج4، ص14) که این تحلیل وی بحثهایی را برانگیخته که در این مجال نمی گنجد. @yekaye